مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 


چهارشنبه، ۵ ژانویه ۲۰۲۲

خیلی سال پیش، یکی دو بار با گروه کوهنوردی دانشگاه رفتم کوه. یه چیز جالبی که اونجا یاد گرفتم سیستم جلودار و عقب‌دار بود. یه نفر که با مسیر آشنا باشه جلو می‌ره و یه نفر با تجربه‌تر آخر از همه میاد که کسی جا نمونه. هفته پیش در عمل کارآمدی این سیستم رو دیدم. سه نفر بودیم که ترتیب خاصی هم رعایت نمی‌کردیم و به نظرمون همه چیز تحت کنترل بود. اما موقعی که اتفاقا با ترتیب این سیستم پایین می‌رفتیم، برای نفر وسط یه اتفاق غیرمنتظره پیش اومد و خیلی سریع‌تر از هر ترتیب دیگه‌ای تونستیم ماجرا رو جمع کنیم. باید ببینم جای دیگه‌ای هم می‌شه ازش استفاده کرد یا نه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۳:۰۱ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱

بین تجهیزات اسکی، باتوم کم‌ارزش‌ترین و کم‌استفاده‌‌ترینه. محکم بهش چسبیدن می‌تونه به شکستگی مچ یا دررفتگی کتف منجر بشه. با این همه، بازم این اتفاقا می‌افته. تو اون لحظه که داره اتفاق می‌افته، چی تو ذهن آدم می‌گذره؟ نمی‌دونم، برام پیش نیومده.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۲۷ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۲۸ دسامبر ۲۰۲۱

یا رب سببی ساز که یارم به ملامت
باز آید و برهاندم از بند سلامت

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۲:۳۲ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱

به این سن رسیدم، هنوز اینایی که سینه مرغ رو ترجیح می‌دن درک نکردم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۷:۰۲ نوشت.

.............................................................................................


چهارشنبه، ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱

کلا یه جور عجیبی دوست نداشتم تو خونه کسی سر از کارم دربیاره. یکی دو سال آخر دبیرستان هم هر وقت کسی می‌پرسید چه رشته‌ای می‌خوای بخونی، می‌گفتم رشته آشی و با مسخره‌بازی از روی سوال می‌پریدم. روزی که باید برگه انتخاب رشته رو تحویل می‌دادیم مثل باقی اون تابستون دیر از خواب بیدار شدم. داشتم لخ‌لخ‌کنان آماده می‌شدم که برم که مامان گفت بابات گفته سر راه بری شرکت پیشش. اونجا بابا و یکی از همکاراش گفتن حالا برگه رو بیار، توضیح بده که با چه استدلالی اینا رو مرتب کردی. از صدتا انتخاب ممکن، فکر کنم کلا پنجاه‌تا پر کرده بودم. نشستم توضیح دادم، اونام گوش کردن و یه کم برگه رو بالا و پایین کردن. بعد گفتن اما اینی که گذاشتی ردیف ۱۸، با استدلال خودت باید ۱۱ باشه. اینم خودم می‌دونستم که هیچ دلیل منطقی برای پایین بردن اون انتخاب نداشتم. یازدهمی هم چیزی بود که محال بود با اون رتبه قبول بشم و فقط برای پر کردن صفحه بود. همون‌جا با پاک‌کن و مداد، جای ۱۸ و ۱۱ رو با هم عوض کردم و رفتم برگه رو تحویل دادم. نتیجه‌ این شد که همون رشته ۱۸ سابق و ۱۱ جدید قبول شدم. اگه جابجا نکرده بودم، می‌افتادم عمران علم و صنعت (شماره ۱۵) و تمام بیست و یک سال گذشته زندگیم یه جور دیگه بود. عمران آخه؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۰:۳۵ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۲۰ دسامبر ۲۰۲۱

ای پیر خرابات، ای صاحب کرامات
کی شود این شهر آباد؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۲۸ نوشت.

.............................................................................................


چهارشنبه، ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱

گزینه‌های دندونپزشکم: «می‌تونی همین الآن بکشی. وگرنه باید عصب‌کشی بشه و بعد روکش کنی. اما اوضاعش یه جوریه که ممکنه بازم مجبور بشی بکشی. حالا وقتی کشیدی دوتا گزینه داری. یا ایمپلنت می‌کنی یا اصلا بیخیالش می‌شی. تحت پوشش بیمه نیست و مردم بدون این دندون زنده می‌مونن. شاید هم اصلا دندون عقلت به جاش دربیاد. حالا دیگه انتخاب با خودته که چقدر می‌خوای خرج کنی.»
تقصیر خودمه که اختیارمو دادم دست این کلاهبردارا که بهم گزینه بدن.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۰:۱۷ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۱۳ دسامبر ۲۰۲۱

آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۰:۲۶ نوشت.

The Death of Stalin طنز تلخ جالبی داشت، فیلم بدی هم نبود. یه جاهایی ممکن بود غلو به‌نظر بیاد اما در واقع همه جزئیات کاملا محتمل بود. شوخی خوبی با خلا قدرت و کشمکش داخلی بعد از مرگ نفر اول مقتدر بود.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۹:۱۳ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۷ دسامبر ۲۰۲۱

یه ممد آقا بود که با سه تا بچه‌هاش چند سالی همسایه ما بودن. داستانایی که من از اینا تو اون مدت دیدم، راحت می‌تونه یه رمان باشه. کاش ممد آقا اتوبیوگرافی بنویسه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۳:۵۳ نوشت.

همون موقع که داشتم نون رو گاز می‌زدم، با خودم گفتم عجب نون دندون‌شکنیه. اما خب همیشه پیش از آن‌که فکر کنی اتفاق می‌افتد. باید برای دندان‌پزشک پول بفرستم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۹:۴۵ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۶ دسامبر ۲۰۲۱

این سوال «حالا فردا سر کار چی بپوشم» خیلی ازم انرژی می‌گیره. دو سال خلاص بودیم ازش. حالا خوبه الآنم هفته‌ای دو روز بیشتر نیست.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۹:۴۴ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱

ناهار رفتم رستوران هندی. خوراک تند گرفتم، به هوای این‌که کمتر بسوزم گفتم برنج بیشتر بریزه. فکر کرد اشتهام زیاده، خوراک تندشو دو برابر ریخت.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۱:۰۰ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۲۹ نوامبر ۲۰۲۱

فصل یخبندون شروع شده و مخصوصا اول صبح که هنوز هوا تاریکه، ممکنه زمین یخ‌زده و لیز باشه. نمی‌دونم کی به اینا گفته که روی زمین نمک نپاشن و به جاش از سنگریزه استفاده کنن. از اواسط پاییز شروع می‌کنن به تناوب هر چند وقت یه بار سنگریزه جدید می‌پاشن روی تمام خیابونا و پیاده‌روها، اواسط بهار هم دوباره یکی دو هفته طول می‌کشه تا کل سنگریزه‌ها از شهر جارو بشن. تو این فاصله پنج-شیش ماهه هم این سنگا همه جا پخش می‌شن. زیر کفش، توی خونه مشغول خط انداختن پارکت، لای لاستیک ماشین و دوچرخه، روی چمن باغچه. اون قدر تکراری می‌شن که توی زمستون دیگه به چشم نمیان، اما روزی که از زمین جمع می‌شن شهر به طرز محسوسی تمیزتر به چشم میاد.
حالا این وسط پریروز ساعت چهار صبح اومده بودن پای پنجره اتاق خواب ما سنگ بریزن. صدای موتور ماشینشون بلند بود و شبیه صدای موتورسیکلت شنیده می‌شد. تو همون خواب و بیداری تو ذهنم سناریو درست کرده بودم که اومدن یکی رو ترور کنن و یکی با موتور روشن منتظره که ضارب رو فراری بده. یه کم شرایط رو بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که بهتره به پنجره نزدیک نشم و همون‌جا تو تخت جام امنه و بعیده هیچ تیری به طرفم کمونه کنه. فقط داشتم تو دلم فحش می‌دادم که چه آدمای بی‌فکری پیدا می‌شن. لامصبا اومدن همسایه رو بکشن چرا ما رو بی‌خواب می‌کنن.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۱۰ نوشت.

بیعاری خودش عاره
بیماری خودش ماره؟

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۴:۴۳ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱

حکمت

بیکاری خودش کاره، کلی فوت و فن داره‌.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۲۱ نوشت.

سه چهار روز شکر تموم شده بود، معلوم شد اون سردرد صبح ربطی به اعتیاد به چایی نداره. مشکل سر شکره.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۲۰ نوشت.

.............................................................................................


یکشنبه، ۲۱ نوامبر ۲۰۲۱

کاملا واضحه که بدن الآنم نسبت به بیست سالگی افت کرده. همون موقع هم نسبت به مثلا چهارده سالگی بدتر بود. این که چرا فکر می‌کنم تو پنجاه سالگی می‌تونم ماراتن شرکت کنم برای خودمم معلوم نیست.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۰:۰۹ نوشت.

.............................................................................................


جمعه، ۱۹ نوامبر ۲۰۲۱

اطلاعات عمومی بی‌مصرف: ریش هم می‌تونه شوره بزنه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۳۶ نوشت.

این اسپاتیفای احمق با اون هوش مصنوعی خنگش، رفت رو یه سری آهنگ بچگونه ژاپنی. الآن یه هفته‌اس که مجبوریم یه سره همونا رو تو خونه گوش بدیم و باهاش برقصیم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۳:۰۱ نوشت.

 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002