این مدیریت پارس ایراتل انگار جدا از دوران مزوزوئیک یهو پرت شده وسط عصر ارتباطات. از دیروز صبح کلا دسترسی به اینترنت رو برای کلیه کارکنان تعطیل کردن. حالا ببینیم این وضعیت چقدر ادامه پیدا می کنه.
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۶:۲۳ نوشت.
درسی که می شه از سرنوشت من گرفت اینه که آدم بهتره قبل از نوشتن یه تئوری تو مقاله اش، یه دور اون تئوری رو در عمل تست کنه!
[
۳ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۶ نوشت.
این آدمایی که می رن مایع ظرفشویی می سازن و بعد تو تبلیغش می گن خیلی برای پوست دست خوبه، عقلشون قطعا پاره سنگ برمی داره. فکر کنم تنها کسی که بدون دستکش ظرف می شوره من باشم که پوست کرگدن دارم. حال می خواد مایعش با پوست دستم مهربان باشه، می خواد نباشه.
[
۴ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۸:۰۳ نوشت.
دارم یه کتاب درباره مظفرالدین شاه می خونم. رسما سیدجمال الدین اسدآبادی رو افغانی معرفی کرده و علاوه بر ناصرالدین شاه، قتل میرزای شیرازی رو هم انداخته گردن میرزا رضای کرمانی. ضمنا گفته که اون دو نفر از طرف سلطان عثمانی همچین ماموریتی داشتن و قرار بوده حکومت ایران از طرف جناب سلطان به سید جمال سپرده بشه.
علاوه بر این که با هرچیزی که تاحالا بهمون یاد دادن فرق داره، من نمی دونم اصلا چه جوری اجازه چاپ گرفته.
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۶:۱۸ نوشت.
نمی فهمم چرا نظریات ارسطو که تو هر موضوعی یه خزعبلی از خودش صادر کرده، بیشتر از پونزده قرن نظریات غالب دنیا بوده. درحالی که نظریات عارفانه ما که برای خودمون قطبی هستیم، اونقدرا هم طرفدار نداره.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۳۲ نوشت.
بازگشت گودزیلا
خیلی جالبه که بیشتر از دو هفته است که هیچی اینجا ننوشتم و هنوز دست و پام درد نگرفته. این روزا سرم خیلی شلوغه. اوضاع شرکت هنوز کار داره تا مرتب بشه و هر شب حسابی دیر می رسم خونه. پروژه که خیلی وقت بود غنی سازیش تعلیق شده بود و تازه یه هفته است که دارم به زور یه تکونی بهش می دم. بدبختی اینجاس که انگار مرض روده کوتاهی گرفتم. من که یه زمانی می تونستم از سوسک روی دیوار پنجاه صفحه گزارش تولید کنم، هرچی زور می زنم نمی تونم چهار صفحه گزارش از وقایع اخیر پروژه بنویسم که بهم جرات بده که بعد از دو ماه جلوی استادم سبز بشم. درحالی که تازه رسیدم به یه جایی که تاحالا کسی انجام نداده و اتفاقا نتایج خوبی هم گرفتم. حدود 15 تا فیلم هم گرفتم که هنوز نرسیدم حتی یه دونه اش رو ببینم. خلاصه اینجوریا. سعی می کنم بیشتر بنویسم.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۵:۵۸ نوشت.
حالا من نمی دونم چرا این همه به آدم شک دارن. چهل تا امضا ازم گرفتن یکی از یکی خوشگل تر. آخراش دیگه حوصله ام سر رفته بود، هرکدوم از امضاها برای خودش یه شکل شد.
به هرحال این مرحله هم گذشت. از دیروز بعد از ظهر من و مریم شرعا و قانونا یکی شدیم. من که خیلی خوشحالم. بقیه صحبتا هم خصوصیه، تو وبلاگ دنبالش نگردین!
ضمنا در راستای خود تحویل گیری مفرط، آهنگ جدید گذاشتم. حالشو ببرین.
[
۱۷ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۲۰:۰۹ نوشت.
یه سیمور دیگه هم خودش رو کشت. خلاص. خوش به حال موزماهی.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۶ نوشت.
حیف که قراره بچه مودبی بشم، وگرنه یه دل سیر از ماجراهای آزمایش اعتیاد و کلاس آموزشی براتون تعریف می کردم. خدا قسمت کنه، هرکی بره تا چند روز سوژه خنده اش تامین شده.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۵ نوشت.
سیزده به در خوبی بود. تجربه باحال هم این که تاحالا تو مبال آینه کاری شده تشریف نبرده بودیم که بردیم.
[
۲ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۳ نوشت.
به همین راحتی. یه راننده پست فطرت حرومزاده می زنه به علی ن. و فرار می کنه. به همین راحتی.
من از بیهوده مردن بدجوری می ترسم.
نمی دونم چرا بچه های دوره ما همه تصادف می کنن.
[
۷ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۸:۴۷ نوشت.
حالا برای منی که هرسال از 25 اسفند تا 15 فروردین رو تعطیل رسمی حساب می کردم، خیلی زور داره که 4 فروردین که واقعا تعطیله راه بیفتم هلک هلک برم سر کار.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۵:۲۱ نوشت.
به نشانه اعتراض به فیلم تفرقه افکنانه 300 و برای تقویت دوستی ایران و یونان، سال نوی ایرانی داریم با آهنگ یونانی!
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۲۰:۰۰ نوشت.
نوبهار است، در آن کوش که اسکل باشی!
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۵۹ نوشت.
رئیس رادیو جوان داشت با ذوق و شوق تعریف می کرد که تا حالا از 130 کشور به سایت رادیو کانکت شدن، که البته منظورش ویزیتورها بود. بعد گفت البته 30 نفر هم از سرزمین های اشغالی به ما کانکت شدن که داریم بررسی می کنیم ببینیم همین جوری معمولی کانکت شدن یا حمله خرابکارانه بوده!
آدمی که با تئوری توطئه بزرگ شده باشه و به یه جایی رسیده باشه، هرچی زور بزنی که این چرت و پرتا از مغزش بیاد بیرون، فایده نداره.
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۶:۱۵ نوشت.
حالا نه که بچه تو برنامه ده ساله زندگی ما که بسیار شخصیت شخیصی می باشیم هیچ نقشی نداره، بحران فلسفی گرفتیم که دختر باشه دوست تر داریم یا پسر.
[
۶ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۶:۱۴ نوشت.
مهر امضای رئیس مونده دست من. کسی کاری باهاش نداره؟!
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۷:۲۴ نوشت.
دکتور سرتاپایمان را برانداز کرد و مکشوف گردانید که از دار دنیا تنها سه مرگمان است. نخست بلایی که به جراحی سه سال پیش انجامید، دویم افتادگی دریچه ای که از قلب به معلوم نیست کدام سوراخی باز می شود و سیم علائم پرکاری تیروئید. بیت:
چو پر کار کردنش این باشد که بینی
کارکمش شکمی سازد که کفشت را نبینی
خلاصه آن که ویزیت دادیم که معاف شویم، نشدیم و مریض گشتیم.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۷:۲۳ نوشت.