یکشنبه، ۳۱ دسامبر ۲۰۲۳
خیلی سال پیش، با یه گروه از همدانشگاهیهاشون که من ندیده بودم رفتیم شمال. یکیشون یه پسر همسن من داشت که قاعدتا انتظار میرفت توی اون چند روز با هم جور بشیم. اما هیچ حرف مشترک، هیچ علاقه مشترک، هیچ تجربه مشابهی نداشتیم. از هر راهی که سعی میکردیم یه موضوع مشترک برای تعامل پیدا کنیم، به دیوار میخورد و در نتیجه اون چند روز خیلی سخت گذشت. تا جایی که سال بعدش که قرار شد باز با اون گروه بریم شمال با اکراه رفتم و بعد دیدم اون اصلا نیومده. امروز فهمیدم که بهنام چند هفته پیش مرده و به طرز غیرمنتظرهای ناراحت شدم.
اینو آیدین در ساعت ۱۸:۲۰ نوشت.