شنبه، ۴ فوریه ۲۰۲۳
یه بار که خونهشون بودیم، داشت خاطرهٔ یه سفر خارجش رو میگفت که توی بار یه خانومی بهش گیر داده و این حلقه روی دستشو نشون داده تا طرف بیخیالش شده. اتفاقا همون روز به یه نفر معرفیم کرد که پیشش مشغول به کار شدم و با اون تجربه تونستم دو بار دیگه کار عوض کنم. دو سه سال بعد، یه روز تو شرکت جدید، همکارا که نمیدونستن میشناسمش مشغول صحبت بودن. یکی یه چیزی دربارهاش گفت، دومی پرسید همونی منشیش زن دومشه؟
اینو آیدین در ساعت ۲۰:۴۹ نوشت.