انگار همین دیروز بود که پوشکشو باز کرده بودن که هوا بخوره، روی تخت بازی میکرد، معلق میزد و قهقهه میزد. بهش میگم ببینمت. میگه :تازه رفتم سر کار، با پولای کارم میام.
اینو آیدین در ساعت ۱۱:۳۲ نوشت.
نام (لازم)
ایمیل (منتشر نمیشود) (لازم)
وبلاگ/سایت
Δ
© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002