مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 


پنج‌شنبه، ۲۸ آوریل ۲۰۲۲

یه جوری از بچگی برای حفاظت از حقمون با چنگ و دندون جنگیدیم که توی هر برخوردی با بقیه گارد می‌گیریم و دائم منتظریم طرف مقابل بهمون ضربه بزنه. یه جوری که الآن نمی‌دونم با موفقیت از کلاهبرداری فرار کردیم و فروشنده و دلال نابکار رو گره زدیم به هم، یا با شک الکی یه فرصت طلایی رو از دست دادیم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۰۸ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۲۶ آوریل ۲۰۲۲

از صبح چایی و شربت بیدمشک و شیرموز و نوشابه و آب‌سیب خوردم. حالا می‌خوام بدونم اگه روی اینا چایی بخورم یه وقت حالم بد نشه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۴:۳۵ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۱۴ آوریل ۲۰۲۲

مثلا همین آقای کت استیونس، یه آهنگ داره برای صد تا آدم چرب و چیلی خونده. هی می‌گه: «لیزا لیزا، صد لیزا لیزا»

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۴۶ نوشت.

مشاهده: اکراه از جوراب خیس از چهارسالگی شروع می‌شه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۴:۵۴ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۱۲ آوریل ۲۰۲۲

چهار پنج سال پیش یه سفر اسکی دسته‌جمعی رفته بودن. بعدش گفت شوهر فلانی خیلی آقا و صبوره، من اگه جاش بودم سر نیم ساعت از غرغراش خسته می‌شدم. درحالی‌که فلانی و شوهرش هنوز رسما با هم زندگی می‌کنن، دو سال با هم بودن.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۱:۲۲ نوشت.

همیشه می‌دونی که یه دفعه آخری هم در کار هست، اما معمولا همون لحظه نمی‌دونی که این دفعه آخره. دفعه آخری که کسی رو می‌بینی، دفعه آخری که روی کسی حساب می‌کنی، دفعه آخری که با یه دوست می‌خندی، دفعه آخری که توی مسیر همیشگی پیاده‌روی می‌کنی، دفعه آخری که بلوز موردعلاقه‌ات رو می‌پوشی …
پ.ن. یه روزی هم بود سیزده چهارده سال پیش که سر صبح زیر دوش به این نتیجه رسیدم که دفعه آخریه که تو اون حموم دوش می‌گیرم و بغضم ترکید. به هفته نکشید که دوباره همونجا زیر دوش بودم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۹:۰۲ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۱۱ آوریل ۲۰۲۲

امکان خوندن کتاب فارسی دارم بدون برنامه مشخصی مشغولم. به قول یه ضرب‌المثل دزفولی: «نمی‌دونم پتم کنم یا دونم»
برای چندمین بار «دایی‌جان ناپلئون» خوندم. دو سه بار قبلی بیست سال پیش و قبل از دیدن سریال بود. این بار به طرز عجیبی می‌تونستم توی ذهنم متن رو با صدا و لحن هنرپیشه‌ها بخونم. نمی‌دونم از ذات سینمایی متن کتاب بود یا از وفاداری کارگردان و هنرپیشه‌ها به متن.
قبلا از یه کتاب پیمان هوشمندزاده (اگه اشتباه نکنم «ها کردن») خوشم اومده بود و تو دوران ماقبل تاریخ وبلاگشو تعقیب می‌کردم. برای همین رفتم سراغ «لذتی که حرفش بود». مجموعه شش‌تا تک‌نگاری که بعدا فهمیدم همون مونوگرافه. از سه‌تای اولش زیاد خوشم نیومد. اما سه‌تای بعدی: خیال، لذت و تن‌ترسه خوب بودن. شاید هم سر سه‌تا اول هنوز به فرمت کتاب عادت نکرده بودم.
«ماشأالله‌خان در بارگاه هارون‌الرشید» هم تکراری بود. اما برای پر کردن وقت و پرت کردن حواس زمان تعطیلات انتخاب خوبی بود. یه نکته هم این‌که به نظرم اومد که شخصیت ماشأالله‌خان، طرح اولیه شخصیت مش‌قاسم بوده.
«جای خالی سلوچ» رو شروع کردم. سابقه خوبی با دولت‌آبادی ندارم و با بایاس رفتم سراغش، اما خیلی خوب شروع شده. احتمالا خوندنش طول بکشه ولی امیدوارم تا آخر همین‌طور بمونه.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۴:۲۷ نوشت.

یکی از عجیب‌ترین ایمیل‌هایی که تاحالا دیدم از خانوم الف بود به خانوم ب که نوشته بود شوهرت به من نظر داره و لیاقتت بهتر از اینه، بعد هم نصف ایرانی‌های دانشگاه رو گذاشته بود تو cc. اخیرا شنیدم سر ماجرای دو نفر دیگه، خانوم الف حق رو داده به پسره و گفته: «مردا نیاز دارن explore کنن.»

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۹:۳۵ نوشت.

 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002