مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 

شنبه، ۳ ژوئیه ۲۰۲۱     

مثلا شاید بشه گفت من تو “کارگاه” خیاطی بزرگ شدم. مادربزرگم بعد از بازنشستگی خیاطی می‌کرد. مشتری‌ها پارچه می‌آوردن و از توی بوردا مدل انتخاب می‌کردن و قبل از آماده شدن لباس برای پرو میومدن و سایر مراسم. یه اتاق خونه‌اش شده بود اتاق پرو و برش، یکی هم اتاق خیاطی. تو اتاق خیاطی هم پنج روز هفته نصف روز خودش و مامانم و یه خانم دیگه از همسایه‌ها کار می‌کردن. منم وقتی خونه بودم همون دور و بر زیر دست و پا بازی می‌کردم و بسته به سنم تو کارای ساده کمک می‌کردم. آخر وقت خرده نخ از روی موکت جمع می‌کردم، آب اتو رو پر می‌کردم، الگوها رو از روی خط قیچی می‌کردم، کوک شل می‌شکافتم، با اتو لایه می‌چسبوندم. مثل اینایی که از بچگی می‌رن دم مغازه و شاگردی می‌کنن تا یواش یواش یاد بگیرن، با این فرق که من تو همون سطح موندم و بیشتر یاد نگرفتم. این وسط، منگنه کردن دگمه که گاهی لازم می‌شد انحصاراً با من بود و بابتش مزد هم می‌گرفتم. در واقع اولین درآمدم بود. شاهدان عینی می‌گن خیلی هم قیاقه جدی می‌گرفتم موقع کار. اون‌قدر که هنوز پسرخاله‌ام بابتش سربه‌سرم می‌ذاره.
پ.ن. تو اون خونه همیشه صدای چرخ‌خیاطی می‌شنیدم، حتی وقتی کاملا تنها بودم.
پ.ن.۲ چهارم پنجم دبستان تحت تاثیر قصه‌های مجید احساس طبع شعر بهم دست داده بود. شعر می‌گفتم و می‌رفتم تو اتاق براشون می‌خوندم. خوشبختانه با درایت مادربزرگم و انتقادات دندون‌شکنش همون اول طبع شعرم کور شد و اون دوران ادامه پیدا نکرد. هرچند که دفترش به عنوان آینه دق موند.

اینو آیدین در ساعت ۱۷:۵۳ نوشت.



پاسخی بنویسید


 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002