سهشنبه، ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱
شاید علاقه بین آدما، یه حجم نامنظم بزرگ تو یه اتاق تاریک باشه. مثلا فکر کن همون فیله، اما بزرگتر و بینظمتر. طرف مقابل با یه چراغقوه از یه زاویه رندومی نور میاندازه روی اون حجم. خود چراغقوه ممکنه نور موضعی داشته باشه یا واگرا، ممکنه نورش ضعیف باشه یا قوی، به حجم نزدیک باشه یا ازش دور باشه، جاش ثابت باشه یا تغییر موضع بده. شکل سایه این ماجرا روی دیوار روبرو، میشه برداشت آدم از چیزی که مابین خودش و طرف چراغدار میگذره. اون حجم بدون تغییر سر جاش هست، اما هر چراغداری سایه مخصوص خودشو درست میکنه. بعضیا یه نور کوتاهی میاندازن و میرن، بعضیا دائم چراغقوه به دست منتظرتن. اغلبشون حتی خودشون انتخاب نمیکنن که چه نوری و از چه زاویهای بتابونن. ما اسمای مختلف روی سایهها میذاریم و بعضی سایهها رو بیشتر از بقیه به چشممون میان. بعضیاش برامون دلنشینتره. بعضیاشون به همدیگه شبیهن و بعضیا به وضوح منحصر به فرد. نکته اصلی اینه که شناخت و برداشت ما از اون حجم چندان قائم به خودمون نیست، بلکه بیشتر بستگی به طرف مقابل داره و فرقش با داستان فیل هم همینه. دست آخر همه چراغدارهایی که تو زندگی میبینیم دست به دست هم میدن که شناخت ما از اون حجم شکل بگیره و حتی سایههای دیگه رو بهتر بفهمیم.
خیلی پیچیده شد. راستش خودمم مطمئن نیستم چه نتیجهگیری باید از این مدل بکنم و چرا دارم دربارهاش حرف میزنم. بیشتر یه سرنخ بالقوه قلقلک ذهنیه تا جواب چیزی.
اینو آیدین در ساعت ۱۰:۳۲ نوشت.
۷ نظر به “”
ژوئن 23rd, 2021 2:26
چه مدل جالبی! پس در این مدل ات، تو برای علاقه یک هویت مستقل قائل هستی. در این مدل، علاقه چیزیه که می تونه خارج از آدم ها وجود داشته باشه. آدم ها فقط یک وسیله هستند که هر کدوم (حالا بسته به مولفه هایی که تعریف کردی) به تو سایه ای از یک هستی رو نشون می دند. ولی واقعن می شه علاقه رو از آدم ها جدا دونست؟ یعنی خود آدم ها در ماهیت مهر ی که می ورزند هیچ نقشی ندارند؟ حالا من می خوام یه کم مدل ات رو دستکاری کنم. تو این مدل، هنور یه حجم نامنظم بزرگ تو یه اتاق تاریک داریم (مثلن همون فیله). هر آدمی با یک کیفیت منحصر به فردی به اون حجم نامنظم بزرگ نور می اندازه. این نور می تونه علاقه باشه، می تونه بی تفاوتی باشه، می تونه نفرت باشه، می تونه یک رنج وسیعی از احساسات و روابط باشه. ولی هر چی هست، اون آدم، اون نور، و اون سایه مخصوص از هم جدا نشدنی هستند. اون وقت تو این مدل، اون حجم نامنظم بزرگ تو اتاق تاریک خودت هستی که هر بار سایه ای از هستی ات رو زیر نور آدم ها می بینی. حالا مهر هر آدم میشه یک نور منحصر به فردی که روی تو می تابه و تو می تونی سایه ای از خودت رو ببینی. در واقع علاقه بین آدم ها دل نشینی هم زمان و در بعضی مواقع غیر هم زمان سایه ها است زیر نور مهری که آدم ها بهم می تابند.
ژوئن 23rd, 2021 11:25
همممم. نه، الزاما براش هویت مستقل قائل نیستم. بستگی داره چه جوری نگاهش کنی. مثلا ممکنه بگی یه نسخه “حقیقی” از عشق هست و هر کس هر چی میبینه سایه اونه. اما من بیشتر متمایل به اینم که اون حجم یه چیزیه که برای هر آدمی متفاوته. حالا بستگی به توان ذهنی و تجربهاش تو زندگی، یا هر پارامتر دیگه شکل گرفته. اون سایه هم برداشت/تصور/احساس فرد از رابطهاش با افراد دیگهاس. طرف دوم (X) ممکنه حتی کسی باشه که به خوب و بد یکسان بتابه، اما دو نفر مختلف A و B احساسهای متفاوتی نسبت به X داشته باشن چون حجمهای متفاوتی دارن.
حالا طرف دوم ممکنه روی نوری که میاندازه کنترل داشته باشه، اما روی سایه تقریبا اختیاری نداره. مثلا ممکنه یکی به من علاقه داشته و حتی سعی هم کرده نشون بده، اما من اصلا اون سایه رو ندیدم. شاید بعدا به خاطر شناختی که از اون حجم زیر یه نور دیگه پیدا کردم، متوجه اون سایه اول شده باشم. یا ممکنه یه سایهای چنان بزرگ باشه که اجازه دیده شدن سایههای دیگه رو نده.
اگه دستکاریت رو درست فهمیده باشم، یه مقدار به سمت دوطرفه کردن مدل رفتی. نمیدونم راستش. فقط فکر کنم اینکه هر دو طرف همزمان برداشت یکسانی از سایههایی که درست میکنن داشته باشن و بتونن تا حدی کنترلش کنن، به نسبت اتفاق نادری باشه.
ژوئن 23rd, 2021 17:29
آهان. قلقلک اصلی برای دستکاری از اونجایی اومد که برداشت من از مدل ات این بود که اون حجم نامنظم بزرگ هویت مستقلی از آدم ها داره و آدم ها فقط در شکل گیری سایه ها و درک سایه نقش ها دارند. نه، مدل دستکاری شده میلی برای دوطرفه کردن مدل اصلی نداره فقط تاکید اش روی اثر انگشت هر فرد بیشتر از مدل اصلیه و تنها به موضوع علاقه میان آدم ها محدود نمیشه، بلکه تمرکزش روی روابط انسانیه. من هم قبول دارم که «هم زمان برداشت یکسان داشتن» از سایه ها اتفاق نادریه. منم هم نگفتم «برداشت یکسان»؛ گفتم «برداشت (هم زمان و بعضن غیر هم زمان) دل نشین» که این تعبیر «دل نشینی» لزومن برای همه یکسان نیست و می تونه یک تجربه ای کاملن منحصر به فرد باشه، حاصل از یک تعامل غیر خطی بین هر فرد، محیط پیرامونش، آدم های اطرافش و یک سری مولفه ها ی دیگه.
ژوئن 24th, 2021 13:21
حله. به نظرم تقریبا داریم یه چیز میگیم. اگه دلنشینی فقط مقدار مثبت نداشته باشه و به جاش منفی (و حتی مختلط) هم قبول کنه، روابط انسانی رو پوشش میده؟ «برداشت یکسان» هم بیخود گفتم. این چیزا شخصیتر و چندبعدیتر از اونه که دقیقا یکسان بشه. چطوره به جاش بگیم «برداشت همساین» (sign)؟ حالا کی بنویسیم و بریم برای پابلیکیشن؟
پ.ن. اون تعریفت از علاقه رو الآن بهتر فهمیدم. دلنشین بود 😉
ژوئن 24th, 2021 19:22
تو یک عنوان خوب پیدا کن، من همین آخر هفته اولین نسخه رو می نویسم 😄. برای شروع چند تا پیشنهاد برای عنوان هم دارم. مثلن، «آن فیل تویی» یا «هم ساینی سایه ها». اگر هم ریویورها بهمون گیر دادند که ساین کلمه ی فارسی نیست، می تونیم ناگزیر از «هم علامتی سایه ها» استفاده کنیم. هر چند هم ساینی رو خیلی بیشتر دوست دارم و تا جایی که می تونیم باید سرش با ریویورها چونه بزنیم.خوب من دیگه جلوی افکارم رو همینجا می گیرم واگرنه تا شب چرت و پرت می گم 😂.
ژوئن 24th, 2021 22:35
«بیسایه فطیره: جستاری در همساینی سایهها»
ژوئن 25th, 2021 0:56
😂😂 آقا من رفتم نسخه ی اول مدل رو بنگارم تا این عنوان حروم نشده.