دوشنبه، ۲۵ آوریل ۲۰۱۶ PSK
دو روز قبل از کنفرانس، پرزنتیشن رو براش فرستاده بودم که اگه پیشنهادی داره بگه. جواب داد که “همین خیلی خوبه. موفق باشی. خودم هم میام سر ارائه”. روز بعدش یه ایمیل دیگه فرستاد که بگه کامنتهاش برای یه مقالهای آماده شده، اما دستنویس و درهم برهمه. تمیزش میکنه و برام میفرسته. روز اول کنفرانس بعد از نهار باهم از پلهها رفتیم بالا و داشت درباره انتخاب ممتحن برای دفاع من صحبت میکرد. دم در اتاقی که chairman جلسهاش بود، گفت حالا بعد از جلسه بیشتر صحبت میکنیم و رفت تو و من رفتم اتاق دیوار به دیوار که دامادش ارائه داشت. بیست دقیقه بعد که از اون اتاق اومدم بیرون، اجازه نمیدادن کسی بره توی اتاق بغلی و دکتر بالای سرش بود. وسط صحبت گفته بود شکمش درد میکنه و از حال رفته بود و اورژانس خبر کرده بودن. به هوش آمد و برای معاینه بردنش بیمارستان. بعدش کاملا هشیار بود و گفتن احتمالا به خاطر ارتفاع بالا فشارش افتاده. ما هم برگشتیم سر جلسههای کنفرانس. دو ساعت بعد از بیمارستان خبر دادن دلیل دردش پارگی آئورت بوده و باید سریع عمل بشه و با هلیکوپتر میبرنش زوریخ. قبل از عمل به زنش تلفن کرده و گفته اگه من بلایی سرم اومد بگین کارمو ادامه بدن. عمل ده ساعت طول کشیده و وسط عمل چند دقیقهای قلبش از کار افتاده و دوباره احیا شده. بعد از عمل دیگه به هوش نیومد، ده روزی تو کما بود و تموم. نه سر ارائه من اومد، نه کامنتهای مقاله رو پاکنویس کرد.
اینو آیدین در ساعت ۱۹:۳۹ نوشت.
۳ نظر به “PSK”
می 26th, 2016 4:21
🙁
می 26th, 2016 11:22
جل الخالق. بهار هم امروز اومده اینجا
می 26th, 2016 22:14
پس ما گاه به گاه بی خبر از کنار هم رد می شیم مهیار!