مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 

پنج‌شنبه، ۲۵ آوریل ۲۰۱۳      دایناسور مقیم توییتر

شما یادتون نمیاد. یه زمانی بود که اگه می‌خواستی وصل بشی به اینترنت، باید یک ساعت شماره می‌گرفتی و به صدای خش‌خش مودم گوش می‌دادی. قبلش باید مطمئن می‌شدی که کسی پای تلفن مشغول صحبت نیست. همه این برنامه‌ها هم که پیاده می‌شد،دست آخر با سرعت نردیک به لاک‌پشت از مواهب اینترنت استفاده می‌کردی. یه چیزی هم بود اون وقتا که بهش می‌گفتن وبلاگ. پدرپدرجد همین فیسبوک و توییتر خودمون بود. مردم اون وقتا تو وبلاگ خودشونو لوس می‌کردن.
این زمانی که می‌گم، من اونقدر زود از می‌رسیدم دانشگاه که برای بالا زدن کرکره دانشکده به دکتر ابریشمیان کمک می‌کردم. از صبح که از خونه می‌زدم بیرون تا عصر هر سوژه‌ای که به ذهنم می‌رسید باید تا شب نگه می‌داشتم و همونجور ذهنی با جمله‌بندی بازی می‌کردم و صیقل‌اش می‌دادم تا شب که برسم خونه. تازه اون موقع هم اول آفلاین همه چیز رو تایپ می‌کردم و نهایتاً با همون مصائب اینترنت که وصفش رفت آنلاین می‌شدم و یهو سه چهارتا مطلب پست می‌کردم. خیلی هم عالی.
اما امروز چی. دقیقاً بیست و چهار ساعته آنلاینم. یعنی از خونه و دانشگاه و اتوبوس و مرکز خرید گرفته تا حتی توی مستراح هرلحظه که اراده کنم،به اینترنت وصلم. و سرعت اینترنت هم نزدیک دوهزار برابر اون وقتاست. روی‌گوشی هم اَپ وردپرس هست که می‌تونه مطالب رو درجا منتشر کنه، هم اَپ‌هایی که هر ایده‌ای از متن ساده تا صوتی و تصویری رو برای آدم نگه داره که یادش نره. بازم دقیقاً از صبح که بیدار می‌شم تا شب وقتم به خوندن توییتر و فیسبوک می‌گذره. حتی ایده‌ای هم داشته باشم اونقدر تتبلی می‌کنم که یا از دهن بیفته یا یادم بره. نتیجتاً این وبلاگ ماه به ماه هم آپدیت نمی‌شه.
نمی‌دونم دوره وبلاگ گذشته و من خیلی دایناسورم که هنوز بهش چسبیدم، یا اینکه باید از تکنولوژی جدید استفاده کنم که همون رسانه‌ای که بهش عادت دارم همچنان نفس بکشه؟

پ.ن. این پست از ایده تا ویرایش و ارسال تماماً با کمک گوشی موبایل پردازش شده. حتی برای اینکه ادعای پاراگراف سوم غلط نباشه، تو هر کدوم از مکان‌های قید شده حداقل یه جمله نوشتم.

اینو آیدین در ساعت ۱۸:۵۸ نوشت.



۲ نظر به “دایناسور مقیم توییتر”
  1. فاطمه پارساپور گفته:

    ببین من همیشه از ایده توئیت کردن تو وبلاگ خوشم اومده. به هرحال باید دوتا جنبه رو در نظر گرفت، امثال من که از شبکه اجتماعی خیلی خوششون نمیاد، خب جز وبلاگت جور دیگه‌ای نمیتونن بخوننت.
    اونقدر وقت خلق الاه با فیسبوک و الباقی پره که دیگه اونطوریام به وبلاگ سر نمیزنن مگه اینکه وبلاگش برای خودش تبدیل به یه پا وبسایت شده باشه.
    به هرحال اگر اهل توئیت هستی و اون رو بیشتر دوست داری، خب یه پلاگین بزن و حله برادر.

  2. آیدین گفته:

    واقعیت اینه که تو فیسبوک و توییتر بیشتر خواننده‌ام تا نویسنده. از اون طرف اینجا هم احساس می‌کنم اونقدری خواننده نداره. خودم هنوز تکلیفمو نمی‌دونم.

پاسخی بنویسید


 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002