پنجشنبه، ۱۰ مارس ۲۰۱۱ خارج!
سومین بیست و چهار ساعت حضورمون تو گوتنبرگ یا گوته بورگ یا به قول خودشون یوتوبوری هم داره تموم می شه. داریم سعی می کنیم هرچی بهتر شهر و مردمش رو بشناسیم. ولی برای منی که با یه ذهنیت دیگه بار اومدم و به یه سیستم دیگه عادت کردم، خیلی چیزا قابل درک نیست. اونقدر همه چیز بر مبنای اعتماد درست شده که اگه پنج نفر تصمیم بگیرن از این اعتماد سواستفاده کنن، کل سیستم از هم می پاشه. در واقع با توجه به اینکه جمعیت دوستان ایرانی اینجا کم نیست، عجیبه که تاحالا نپاشیده.
برای منی که از یه شهر هشت میلیونی اومدم، دومین شهر بزرگ کشوری که کلا نه میلیون جمعیت داره در حد یه روستای بزرگ به نظر میاد و تو اولین برخورد کلا خورد تو ذوقم. ولی از یه طرف وقتی آرامش مردمش رو می بینی و وقتی هیچ وقت عجله نداشتنشون رو می بینی و با حال و روز خودت تو تهران مقایسه می کنی، می بینی اونقدرا هم بد نیست. مخصوصا اگه اینترنت 100mbps هم دم دستت باشه و قوانین کشور به بهشت دانلود تبدیلش کرده باشه.
تو تهران همیشه می تونی جهتت رو از روی کوه های بلند شمال شهر تشخیص بدی، ولی اینجا خیلی راحت می تونی گم بشی. شهر پر از تپه است و هیچ کدوم از خیابونا مستقیم نیست…
حالا به مرور بیشتر می نویسم.
اینو آیدین در ساعت ۱۴:۵۰ نوشت.
۵ نظر به “خارج!”
مارس 10th, 2011 23:09
حالا چرا تو اولین برخورد خورد تو ذوقت؟ از قسمتهای خوبش بگو خوب بیشتر، چرا دنبال منفی هاش می گردی؟
مارس 10th, 2011 23:50
چه خوب که خارجنشین شدید. (:
بقیهی چیزها هم به تدریج عادت میشوند.
مارس 11th, 2011 0:48
@سمن: شهرشون واقعا کوچیکه. بعدم از خوبیهاشم که نوشتم دیگه.
@سولوژن: خارج نشین که چه عرض کنم، فعلا خارج گردی می کنیم و هفته دیگه برمی گردیم. بعدش هنوز معلوم نیست چی بشه.
مارس 11th, 2011 2:31
I liked the city while I was there… though after two years I found Sweden too peaceful to stay!
P.S. There is a pizza place @ Gibraltargatan 39 called Mossens… try their “Kabob Pizza” if you were around… It’s kinda unhealthy but I guess you would like it!
مارس 13th, 2011 14:59
@MVB: می دونم کجا رو می گی، ولی راستش روز اول یه جای دیگه پیتزا کباب خوردم و خیلی خوشم نیومد ازش.