این یارویی که تو قبض برق می نویسه مبلغ واقعی 30 هزارتومن، مبلغ پرداختی توسط شما 3 هزارتومن، خیلی آدم نفهمیه. همچین منت می ذاره سر آدم انگار داره از پول باباش خیرات می ده. انگار نه انگار که از پول نفت ملی داره برای ملت خرج می کنه. قبول دارم که این روش خرج کردنش چندان عاقلانه نیست، ولی به هرحال نباید منتی هم سر آدم باشه.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۷:۴۵ نوشت.
از مزایای کار کردن تو یه شرکت بین المللی (!) چینی، یکی هم اینه که همون یه ذره انگلیسی که بلد بودی یادت می ره. اخیرا متوجه شدم دیگه فعل هام زمان ندارن و همه حال صرف می شن!
[
۴ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۳:۳۴ نوشت.
تو اون دورانی که خیلی حالم بد بود (27 فروردین 83 تا چند ماه بعدش) یه مدت یه دختر خانومی پیدا شده بود که هرشب کلی با من چت می کرد (یادم نیست اصلا منو از کجا پیدا کرده بود، کلا خاطراتم از اون دوران خیلی کمه، انگار یه مه غلیط همه جا رو گرفته باشه). کلا تا جایی که یادمه زیاد جدی نمی گرفتمش و همش پیش خودم می گفتم این دیگه چه علافیه که اینقدر با یه آدم رو اعصابی مثل من چت می کنه. گذشت و گذشت تا یه شب که من داشتم خیلی از زمین و زمان غرغر می کردم پیشنهاد داد که همدیگه رو ببینیم. البته این پیشنهاد هم بلافاصله مطابق انتظار رد شد. بعد کم کم دیگه صحبت نکردیم و کلا رابطه قطع شد. بیشتر از چهار سال بعدش خیلی اتفاقی فهمیدم که با فاصله زمانی کمی از اون دوران، خودکشی کرده.
از اون به بعد این موضوع شده یکی از حیرت های بزرگ زندگیم. اصولا ممکن بود اوضاع جور دیگه ای پیش بره و شرایط جور دیگه ای باشه؟ نقش من تو همه این اتفاقات چقدر بوده؟
[
۴ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۳:۵۲ نوشت.
این اولین پستیه که اینور هست و اونور نیست. احساس خیانت به یه دوست نه ساله دارم.
[
۱۶ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۰:۲۱ نوشت.
البته دیدن این پست اینجا یه ذره بی معنیه، ولی از اون بی معنی تر به نظرم این بود که یه چیزی تو آدرس قدیم باشه و تو آدرس جدید نباشه:
بعد از نزدیک نه سال وبلاگ نویسی، به مناسبت 18 شهریور که سالگرد ولادت باسعادت شناسنامه ایم باشه، و بعد از نزدیک یه ماه کشتی گرفتن با بلاگر و هالواسکن و وردپرس بالاخره تونستم بیشتر از سه هزار تا پست و نزدیک چهار هزار تا کامنت رو ظاهرا بی کم و کاست منتقل کنم (اگه چیزی دیدین که درست منتقل نشده بود خبر بدین لطفا) و آدرس جدید رو هوا می کنم (on-air). البته هنوز خیلی کار داره. مهم ترینش هم پوشاندن قالب فعلی به تن وردپرس هست. برای کامل جا افتادن زمان لازم دارم، یه کم صبر کنین. ولی به هر حال از این به بعد به آدرس جدید سر بزنین.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۰:۱۹ نوشت.