شنبه، ۱۰ آوریل ۲۰۱۰
جوون تر که بودیم، زمان دانشجویی و این حرفا، خیلی دوست داشتم یه ماشین x داشته باشم. فکر می کردم مثلا دیگه با اون راه می افتم تو خیابون و دیگه حسابی کیف می کنم و بلانسبت هر غلطی دلم بخواد می کنم. الآن که یه ماه می شه که x مربوطه رو تحویل گرفتیم کل استفاده اش شده این که صبح باهاش بریم سر کار و عصر برگردیم خونه. حالا یا واقعیات آدم همیشه از خواسته هاش عقب تره، یا اون موقع هم فقط خیال می کردم اون ماشین خیلی کاربرد داره!
اینو آیدین در ساعت ۱۶:۱۷ نوشت.
۳ نظر به “”
آوریل 12th, 2010 8:58
Midi bahash ye boogh bezanim! 😉
آوریل 13th, 2010 4:44
همش خیالات باطله. حالا خوبه خودت میدونی چقدر خیالپرداز خوبی هستی. امپراطور بزرگ.
آوریل 13th, 2010 7:27
ettefaghan az booghesh khosham nemiad. nemidoonam too in VAN che khabare ke az vaghti man boogh ro feshar midam ta vaghti sedash biad ye delay mahsoos vojood dare.