حالا من رضایت دادم که پول کامنت دونی رو بدم، یه هفته است که دارم زور می زنم ولی نمی تونم از paypal رو راه بندازم. یه جوونمردی که اکانت paypal اکتیو داشته باشه هست که کار منو راه بندازه و من بعدا از کارت خودم پول رو براش واریز کنم؟
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۸:۱۳ نوشت.
این وبلاگ ظاهرا تا اطلاع ثانوی کامنت دونی نداره. چون haloscan پولی شده. منم با این که ویزا کارت هست و توش پول هم هست نه دلم میاد پول بدم، نه حال دارم دنبال یه کامنت دونی دیگه بگردم و خودم رو اسیر دردسرهای انتقال بکنم.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۸:۴۳ نوشت.
من اصولا از اتفاقات اخیری که تو شرکت همراه افتاده خوشحال نیستم. نمی خوام هم از این آدما باشم که مدام می گن دیدین گفتم دیدین گفتم. فقط یه نکته مدیریتی هست که می خوام بگم. وقتی یه مجموعه مدیریت این جوری طولانی مدت به نارضایتی کارمندا بی توجهی می کنه، وقتی کارمندا دائما (درست یا غلط) با این احساس روبرو باشن که کسی قدرشون رو نمی دونه، وقتی حتی محترمانه ترین اعتراض ها به وضع موجود (حتی از طرف قدیمی ترین ها و کارآمد ترین ها) با جواب “سیاست شرکت همینه و به هر حال اگه کسی نمی خواد، به سلامت” روبرو می شه، اتفاقاتی از این دست اجتناب ناپذیرمی شن و جای گله هم اصولا نباید بمونه.
پ.ن. شنیدم که این وسط یه سری ترکش هم حواله من شده. ترجیح می دادم مستقیم به خودم گفته بشه، چون براش جواب داشتم. ولی به هرحال فدای سرم.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۸:۴۲ نوشت.
از هرکی درباره ریشه ماستمالی بپرسی فوری داستان رضاشاه و بازدید سرزده و رنگ سفید و این چیزا رو تحویلت می ده. حالا می تونین به “سرگذشت حاجی بابای اصفهانی” نوشته زمان قاجار مراجعه کنین و ببینین که چندین بار از اصطلاح ماستمالی استفاده کرده. خود دانید.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۸:۴۱ نوشت.
بعضی آدما رو درک نمی کنم. رئیس سابق زنگ زده برای خواهرزاده خانومش تو شرکتی که من دو هفته است مشغول شدم دنبال کار می گرده. حالا فکر کرده مثلا من یهو شدم مدیرعامل اونجا. بعد یه رزومه فارسی فرستاده که من بدم به این چینی که زبون خودشم نمی فهمه. می گم این باید انگلیسی باشه، بعد از یه هفته یه فایل HTML به عنوان رزومه فرستاده برای من که معلومه از یه سایتی تو مایه های irantalent برداشته. حالا من نمی دونم اون طرفی که دنبال کار می گرده خودش عقلش نمی رسه که رزومه باید قیافه درست و حسابی داشته باشه یا براش مهم نیست که قیافه اش چه جوریه. به رئیس می گم این با این شکل قابل ارائه نیست، می گه مهندس بیزحمت شب که رفتی خونه، خودت همین اطلاعات رو بریز تو یه فرمت خوشگل و PDF درست کن!
نمی دونم واقعا یا تقصیر منه که به آدما زیاد رو می دم، یا بعضیا جنبه احترامی که بهشون می ذاری رو ندارن.
[
۲ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۲۳ نوشت.
تو واحد ما دوتا مستراح هست یکی فرنگی و یکی ایرانی. حالا نمی دونم چه حکایتیه که همکارای ایرانی، فرنگی رو ترجیح می دن و همکارای چینی، ایرانی رو!
پ.ن. تا حالا دقت نکرده بودم که چه کلمه جالبیه این مستراح. به نظرتون با کدوم هم ریشه است، “راحت” یا “رایحه”؟
[
۴ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۵:۲۱ نوشت.
دیدین گوسفندی که سرش رو بریدن اون لحظه های آخر که داره جون می ده چه جفتکی می اندازه؟
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۴:۴۸ نوشت.
خارجیا که به پمپ بنزین می گن gas station، به پمپ گاز چی می گن؟
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۴:۴۶ نوشت.