دوشنبه، ۲۴ اوت ۲۰۰۹
از آدمایی که خیلی احساس زرنگی می کنن خیلی بدم میاد. وقتی تو مترو همه دارن به نوبت خودشون رو می چپونن رو پله برقی و یکی میاد و می خواد از اون پهلوها بدون نوبت بزنه تو صف، وقتی پاش گیر می کنه به یه چیزی و با کله می ره تو زمین اصلا ناراحت که نمی شم هیچی، قند هم تو دلم آب می شه.
اینو آیدین در ساعت ۱۶:۳۹ نوشت.
یک نظر به “”
سپتامبر 14th, 2009 19:38
webloge zibae dari va dar eyne hal bahal movafagh bashi