دوشنبه، ۲۹ ژوئن ۲۰۰۹
این روزا برای این مردم خیلی نگرانم. نه که قرار باشه همه یهو بمیرن، ولی اوضاع سلامت روانی جامعه اصلا جالب نیست. درباره آینده هم چیز زیادی نمی دونم و نمی تونم حدس بزنم. نتیجه انتخابات که عوض بشو نیست. ولی تو این مدت تابوهایی شکسته شده که به نظر نمیاد برگشت پذیر باشه. یه شکاف هایی تو جامعه درست شده که جوش خوردنی نیست. نمی دونم آخرش چی می شه.
پ.ن. یادمه یه روز با نیما تو ماشین من بودیم که درباره یه اتفاق مهم ازش پرسیدم که فکر می کنی تو زندگیمون ببینیمش یا نه. جوابش تقریبا منفی بود و خودم هم امیدی نداشتم. ولی الآن احساس می کنم که بالاخره یه روز می بینمش.
اینو آیدین در ساعت ۱۹:۱۵ نوشت.