یکشنبه، ۳ مه ۲۰۰۹
حالا گیرم موجودی که تا چند سال پیش هرجا صدای ای ایران می شنید قاطی می کرد و با چماق حمله ور می شد، به هر دلیل تغییر (هر چند سطحی) کرده و آخر فیلمش ای ایران پخش می کنه. به این کاری ندارم. ولی باید شدیدا خرابکاری کرد به تماشاگر و سینمایی که پرفروش ترین فیلمش اخراجی های 2 باشه. کاش فقط موضوع فیلم و شخصیت هاش تکراری بودن، نصف دیالوگ ها هم عینا از فیلم قبلی کپی شده بود. از ارتقای مجید سوزوکی به رسول کاوازاکی که یهو فیلم جدید در نمیاد. هواپیماربایی بچگانه و شخصیت سرسری هواپیماربا واقعا بی معنی بود و از همه مزخرف تر رویای فوتبالی حاج آقای زمان جنگ بود، وسط فیلم جنگی و با آهنگ فوتبال برتر دهه هشتاد. این شازده شنیده که شخصیت ها نباید کاملا سیاه یا سفید باشن، ولی به عقلش نرسیده که معنیش خاکستری بودنه. به جاش یه سری شخصیت متناوب داره که مدام بین سیاه و سفید جابجا می شن. ضمنا اصلا اون تماشاچی که آخر فیلم بلند می شه و دست می زنه رو درک نمی کنم.
۳ نظر به “”
می 4th, 2009 0:08
آیدین جان…بگو…بگو….بگو که نرفتی ببینی و اینا شنیدههاته!! باورم نمیشه…
اگه رفتی، این آهنگ رو از زمینه وبلاگت بردار جان من!!!
می 5th, 2009 18:50
من اصلا به اون مرتيكه …… …… ….. و فيلم مزخرفش كاري ندارم
فقط اومدم بگم مباركه
مهندس مباركه
دوماه ديگه هم كم شد برات
خيلي مباركه
من الان فقط همين رو درك ميكنم بيخيال اون فيلم و اون تماشايي و اون يارو مرتيكه چماق!!!
می 6th, 2009 10:09
والله منم یه جورایی با سهیل موافقم. از این بابت که واقعن رفتی اون فیلمو دیدی؟ عجب اعصابی داری بابا. اخراجی های یک رو که تازه نه کامل بلکه یه کم اونم به لطف سی دی های لپ لپ دیدم کافی بود تا دیگه به کارای این بشر نگاه نکنم. واقعن تو برای من یکی اسطوره صبر و تحمل و اندیشه ای مهندس.