چهارشنبه، ۲۶ دسامبر ۲۰۰۷
صبح داشتم از دانشگاه می رفتم سر کار و از درست نشدن کارای دانشگاه ناراحت بودم. ولی اون راننده تاکسی میانسال محترم با ادبی که تو ماشینش “Knocking on heaven’s door” و “Always” گوش می کرد، کلی حالم رو خوب کرد.
اینو آیدین در ساعت ۱۷:۲۵ نوشت.
یک نظر به “”
ژانویه 5th, 2008 13:00
خدا زيادشون کنه !