جمعه، ۳ اوت ۲۰۰۷
عروسی تو یه باغ بیرون از شهر بود. وسطای شب آقای خواننده گفت حالا نوبت عروس و داماده که بیان تانگو برقصن. حالا هرچی ما میدون رو خالی کردیم و هرچی آقاهه از پای بلندگو صداشون کرد، هیچ اثری از عروس و داماد نبود که نبود. حالا من نمی خوام قضاوت کنم که کجا بودن.
اینو آیدین در ساعت ۱۰:۱۴ نوشت.