دوشنبه، ۱۴ مه ۲۰۰۷
همه دیوونه شدن به خدا. تا دیروز که بدون روزنامه داشتیم می مردیم، حالا یهو شرق و هم میهن به فاصله یه روز راه افتادن و قوچانی هم پاشده رفته تو هم میهن. حالا موندم کدومشو بخونم. فعلا هردو رو خریدم. ولی ماشالا هرکدوم 32 صفحه است، کی می رسه بخونه که بفهمه کدومش بهتره. یه مساله خنده دار اینه که صفحه بندی شرق رو خیلی بیشتر دوست دارم، حالا یا واقعا بهتره یا بهش عادت کردم. اصلا نمی دونم این قوچانی می مرد تو همون شرق بمونه؟
اینو آیدین در ساعت ۱۳:۲۲ نوشت.
۴ نظر به “”
می 16th, 2007 13:18
عزیز دلم حتما به این خاطر به شرق اجازه دادن که اونا قبول کردن قوچانی بره! ولی نمی د ونستن که داره می ره تو هم میهن
می 22nd, 2007 2:16
هم میهنی ها و شرقی ها با هم بدن اساسی. این یعنی که قوچانی کاری کرده تو مایه های قهر. تنها عنصر مشترک این هر سه (سومی کارگزارانه) بابای مهندسه. آرشیو نمی خوای؟
می 23rd, 2007 14:39
بابای مهندس تو کارگزاران چیکار داره؟
اگه آرشیو PDF رو پیدا کردی، می خوام. این کاغذا داره می ره رو اعصابم.
می 24th, 2007 20:58
139..
سلام
بايد باور كنيم كه اونقدر آزادي بيان فراوون شده كه از فرط وجود روزنامه هاي ليبرال نميدونيم كدومشو بخونيم
خوبه والله…
نه دوست جديد و نازنين
اگه تو اين دو سه روز گذشته تو دانشكده ي علامه بودي دقيقا مفهوم آزادي بيان و چه ميدونم
دموكراسي هر چي امر كوفتي انتزاعي برات مصداق پيدا ميكرد
يه مصداق خوب و مسخره…
زياد حرف نزنم بهتره
كاش همه بودن و ميدين كه حق وبا مشت و لگد چه ديالكتيك موثر و جذابي داره
اولين باره كه وبتونوديدم و به تبع از اين دوستي جديد خوشحالم
خوشحال ميشم بيشتر با هم آشنا بشيم
بهم سر بزنيد
ارادت
همين!!