مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 


شنبه، ۲۸ آوریل ۲۰۰۷

این آدمایی که می رن مایع ظرفشویی می سازن و بعد تو تبلیغش می گن خیلی برای پوست دست خوبه، عقلشون قطعا پاره سنگ برمی داره. فکر کنم تنها کسی که بدون دستکش ظرف می شوره من باشم که پوست کرگدن دارم. حال می خواد مایعش با پوست دستم مهربان باشه، می خواد نباشه.

[۴ نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۸:۰۳ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۲۶ آوریل ۲۰۰۷

دارم یه کتاب درباره مظفرالدین شاه می خونم. رسما سیدجمال الدین اسدآبادی رو افغانی معرفی کرده و علاوه بر ناصرالدین شاه، قتل میرزای شیرازی رو هم انداخته گردن میرزا رضای کرمانی. ضمنا گفته که اون دو نفر از طرف سلطان عثمانی همچین ماموریتی داشتن و قرار بوده حکومت ایران از طرف جناب سلطان به سید جمال سپرده بشه.
علاوه بر این که با هرچیزی که تاحالا بهمون یاد دادن فرق داره، من نمی دونم اصلا چه جوری اجازه چاپ گرفته.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۶:۱۸ نوشت.

.............................................................................................


چهارشنبه، ۲۵ آوریل ۲۰۰۷

نمی فهمم چرا نظریات ارسطو که تو هر موضوعی یه خزعبلی از خودش صادر کرده، بیشتر از پونزده قرن نظریات غالب دنیا بوده. درحالی که نظریات عارفانه ما که برای خودمون قطبی هستیم، اونقدرا هم طرفدار نداره.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۳۲ نوشت.

بازگشت گودزیلا
خیلی جالبه که بیشتر از دو هفته است که هیچی اینجا ننوشتم و هنوز دست و پام درد نگرفته. این روزا سرم خیلی شلوغه. اوضاع شرکت هنوز کار داره تا مرتب بشه و هر شب حسابی دیر می رسم خونه. پروژه که خیلی وقت بود غنی سازیش تعلیق شده بود و تازه یه هفته است که دارم به زور یه تکونی بهش می دم. بدبختی اینجاس که انگار مرض روده کوتاهی گرفتم. من که یه زمانی می تونستم از سوسک روی دیوار پنجاه صفحه گزارش تولید کنم، هرچی زور می زنم نمی تونم چهار صفحه گزارش از وقایع اخیر پروژه بنویسم که بهم جرات بده که بعد از دو ماه جلوی استادم سبز بشم. درحالی که تازه رسیدم به یه جایی که تاحالا کسی انجام نداده و اتفاقا نتایج خوبی هم گرفتم. حدود 15 تا فیلم هم گرفتم که هنوز نرسیدم حتی یه دونه اش رو ببینم. خلاصه اینجوریا. سعی می کنم بیشتر بنویسم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۵:۵۸ نوشت.

.............................................................................................


جمعه، ۶ آوریل ۲۰۰۷

حالا من نمی دونم چرا این همه به آدم شک دارن. چهل تا امضا ازم گرفتن یکی از یکی خوشگل تر. آخراش دیگه حوصله ام سر رفته بود، هرکدوم از امضاها برای خودش یه شکل شد.
به هرحال این مرحله هم گذشت. از دیروز بعد از ظهر من و مریم شرعا و قانونا یکی شدیم. من که خیلی خوشحالم. بقیه صحبتا هم خصوصیه، تو وبلاگ دنبالش نگردین!
ضمنا در راستای خود تحویل گیری مفرط، آهنگ جدید گذاشتم. حالشو ببرین.

[۱۷ نظر] اينو آیدین در ساعت ۲۰:۰۹ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۲ آوریل ۲۰۰۷

یه سیمور دیگه هم خودش رو کشت. خلاص. خوش به حال موزماهی.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۶ نوشت.

حیف که قراره بچه مودبی بشم، وگرنه یه دل سیر از ماجراهای آزمایش اعتیاد و کلاس آموزشی براتون تعریف می کردم. خدا قسمت کنه، هرکی بره تا چند روز سوژه خنده اش تامین شده.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۵ نوشت.

سیزده به در خوبی بود. تجربه باحال هم این که تاحالا تو مبال آینه کاری شده تشریف نبرده بودیم که بردیم.

[۲ نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۳ نوشت.

 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002