مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 


دوشنبه، ۲۶ مارس ۲۰۰۷

به همین راحتی. یه راننده پست فطرت حرومزاده می زنه به علی ن. و فرار می کنه. به همین راحتی.
من از بیهوده مردن بدجوری می ترسم.
نمی دونم چرا بچه های دوره ما همه تصادف می کنن.

[۷ نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۸:۴۷ نوشت.

.............................................................................................


جمعه، ۲۳ مارس ۲۰۰۷

حالا برای منی که هرسال از 25 اسفند تا 15 فروردین رو تعطیل رسمی حساب می کردم، خیلی زور داره که 4 فروردین که واقعا تعطیله راه بیفتم هلک هلک برم سر کار.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۵:۲۱ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۲۰ مارس ۲۰۰۷

به نشانه اعتراض به فیلم تفرقه افکنانه 300 و برای تقویت دوستی ایران و یونان، سال نوی ایرانی داریم با آهنگ یونانی!

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۲۰:۰۰ نوشت.

نوبهار است، در آن کوش که اسکل باشی!

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۵۹ نوشت.

.............................................................................................


دوشنبه، ۱۹ مارس ۲۰۰۷

رئیس رادیو جوان داشت با ذوق و شوق تعریف می کرد که تا حالا از 130 کشور به سایت رادیو کانکت شدن، که البته منظورش ویزیتورها بود. بعد گفت البته 30 نفر هم از سرزمین های اشغالی به ما کانکت شدن که داریم بررسی می کنیم ببینیم همین جوری معمولی کانکت شدن یا حمله خرابکارانه بوده!
آدمی که با تئوری توطئه بزرگ شده باشه و به یه جایی رسیده باشه، هرچی زور بزنی که این چرت و پرتا از مغزش بیاد بیرون، فایده نداره.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۶:۱۵ نوشت.

حالا نه که بچه تو برنامه ده ساله زندگی ما که بسیار شخصیت شخیصی می باشیم هیچ نقشی نداره، بحران فلسفی گرفتیم که دختر باشه دوست تر داریم یا پسر.

[۶ نظر] اينو آیدین در ساعت ۶:۱۴ نوشت.

.............................................................................................


شنبه، ۱۷ مارس ۲۰۰۷

مهر امضای رئیس مونده دست من. کسی کاری باهاش نداره؟!

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۷:۲۴ نوشت.

دکتور سرتاپایمان را برانداز کرد و مکشوف گردانید که از دار دنیا تنها سه مرگمان است. نخست بلایی که به جراحی سه سال پیش انجامید، دویم افتادگی دریچه ای که از قلب به معلوم نیست کدام سوراخی باز می شود و سیم علائم پرکاری تیروئید. بیت:
چو پر کار کردنش این باشد که بینی
کارکمش شکمی سازد که کفشت را نبینی
خلاصه آن که ویزیت دادیم که معاف شویم، نشدیم و مریض گشتیم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۷:۲۳ نوشت.

.............................................................................................


سه‌شنبه، ۱۳ مارس ۲۰۰۷

یه اتفاقایی داره می افته که من سر در نمیارم. بیخود و بی جهت شرق و هم میهن رفع توقیف شدن. لابد باید منتظر جامعه و صبح امروز هم باشیم.
فقط توروخدا این شرق رو دوباره چاپ کنین، مردم از بس صبح به صبح از جلوی دکه روزنامه فروشی رد شدم و روزنامه های پرت و پلای روی پیشخون رو نگاه کردم و هیچ روزنامه ای نگرفتم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۳۳ نوشت.

موزیخ را عوضیدیم.
Johnny Cash
I walk the line

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۳۲ نوشت.

.............................................................................................


پنج‌شنبه، ۸ مارس ۲۰۰۷

تعریف:
انسان: موجودی که دارای دو ویژگی زیر است
1- هرگز از هیچ نظر و در هیچ جنبه ای از زندگی، به حالت ماندگار نمی رسد.
2- در هر لحظه تصور و ادعا می کند به حالت ماندگار رسیده.

[۳ نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۸ نوشت.

تا حالا نشده بود یه صحنه از یه کتاب این قدر برام آشنا باشه و یادم نباشه تو خواب تجربه اش کردم یا تو بیداری. دژاووی کتابی ندیده بودیم. بچه تر که بودم خیلی دژاوو داشتم، الآن خیلی وقته که همچین تجربه ای نداشتم. حتی یادم نیست آخرین دفعه کی بود.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۷ نوشت.

مغازه های کتاب دست دوم فروشی رو دوست دارم. حس این که اون همه کتاب اون جا هست که بعضیاش سالهاست که چاپ نشده و تو هیچ مغازه دیگه ای پیدا نمی شه، بدجوری آدم رو قلقلک می ده. ولی بعد یهو چشمم می افته به اون تابلوی “کتابخانه شخصی شما را خریداریم” و احساس می کنم با یه لاشخور طرفم. نه کمتر، نه بیشتر.

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۵ نوشت.

.............................................................................................


یکشنبه، ۴ مارس ۲۰۰۷

دارم “نیروی اهریمنی اش” می خونم (His Dark Materials). ایده اش رو دوست دارم. شاید چون خودم یه زمانی شورشی بودم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۷:۰۹ نوشت.

تقریبا مطمئنم که اگه این قرارداد لغو نشه، تا شب عید نفری یه تیک عصبی درست حسابی پیدا می کنیم. من که همین الآن هر شب یه خواب مربوط به SMR می بینم.

[نظری نیست] اينو آیدین در ساعت ۱۷:۰۸ نوشت.

همینه دیگه! این علی کیت جای این که دل به کار بده، می ره تو اداره انگشتشو می کنه تو دماغ بغل دستیش. اون وقت من بدبخت باید آخرین قطره پول نقد جیبمو بدم بابت کارت پارک و تو خیابونا دربه در دنبال یه خودپرداز بگردم که درست کار کنه. با این “شتاب” درست کردنتون!

[یک نظر] اينو آیدین در ساعت ۱۷:۰۶ نوشت.

 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002