من می دونم آخر این پیشرفت شغلی دهن مبارکم رو سرویس می کنه. همین فردا که من شرکت نیستم، جلسه تقسیم وظایف گذاشتن و متاسفانه تقریبا واضحه که من بیچاره آخرش باید مسئولیت SMRها رو گردن بگیرم.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۵۷ نوشت.
پووووووف
آدمایی که من صفت نازنین و دوست داشتنی رو درباره اشون به کار می برم اونقدر محدودن که شاید به تعداد انگشتای دست نرسن. دکتر شفیعیها یکی از اونا بود. روحش شاد.
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۲۶ نوشت.
و اما عنتر بلورین مزخرف ترین برنامه کودک دهه شصت تعلق می گیرد به…
اون برنامه هه که اسمش یادم نیست. یه سری بچه محل بودن تو یه محله ظاهرا فقیر نشین. تو یه خرابه ای جمع می شدن و هر دفعه یه سریشون یه موضوعی رو برای دوستاشون نمایش می دادن. اونقدر از این برنامه بدم میومد که الآن تقریبا هیچ خاطره دیگه ای ازش ندارم.
[
۲ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۱:۳۱ نوشت.
یکی از مشکلات دنیا همینه که فقط باریتعالی از عهده کن فیکون برمیاد و مثلا نمی شه من برم جلوی آینه و به شکمم بگم آب شو، اونم آب بشه.
در این زمینه بخوانید: غزیه کن فیکون- وغ وغ ساهاب- صادق هدایت
[
۲ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۹ نوشت.
تا حالا شده بود که برم سر کلاس و ببینم کسی نیست و استاد هم نباشه و کلاس تعطیل بشه، ولی انصافا نشده بود برم سر کار و ببینم هیچ کس تو دفتر نیست و رئیس هم نباشه و بعد معلوم بشه اون روز پروژه باید اجبارا بخوابه چون رئیس با طرف قراردادش لج کرده. حالا تا عصر هم به قول خودشون داشتن negotiate می کردن. حالا از فردا یا همه چی به روال عادی برمی گرده، یا کلا قرارداد لغو می شه و ما و رئیس می ریم کنار خیابون چادر می زنیم. از دوحال که خارج نیست!
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۴۶ نوشت.
این همه خودمو کشتم و مقاله خوندم و برنامه نوشتم که ایده های یه بابایی که قبلا کلی تو این زمینه کار کرده و مقاله داره رو پیاده کنم. آخرش می بینم نتایج روش ایشون حداقل 10dB از نتایج اولیه خودم بدتره.
مقاله در می کنیم.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۱۲ نوشت.
رئیسا آدمای باهوشی هستن. مثلا وقتی یه کار مزخرف کسل کننده صرفا اداری می اندازن گردنت اونقدر روی اهمیت کار تاکید می کنن که یهو به خودت میای و می بینی کلی با جدیت و حواس جمع مشغول شدی!
این ساختمون پارس ایراتل هم جای جالبیه، فقط تو طبقه خودمون ظرف دو روز سه تا خواجه نصیری دیدم. بگی نگی آمار ترسناکیه. معمارش هم قد بز نمی فهمیده که برای ایرانیا نباید تو جای عمومی از توالت فرنگی استفاده کرد چون واقعا چندش آور می شه.
پ.ن. عوض رئیسا، matlab خیلی احمقه. گفته باشم!
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۹:۱۰ نوشت.
تلویزیون یه برنامه ظاهرا تاریخی گذاشته بود، از اینا که یه گوینده روی فیلمای قدیمی حرف می زنه و موضوع برنامه هم طبیعتا انقلاب بود. دو تا نکته افتضاح داشت. یکی این که نویسنده متن اصرار داشت که اسم بابای اردشیر زاهدی، ابولفضل بوده. دوم این که نمی دونم تو بک گراند تیتراژ آخر برنامه، عکس معبد ابوسمبل چی کار می کرد!
[
۳ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۰:۳۹ نوشت.
نمی فهمم چرا الگوریتم ژنتیک به یه جایی می رسه که ژن ها خیلی به هم شبیه می شن و بهترین fitness خیلی نزدیک متوسط می شه، ولی تو هیچ موجود زنده ای به همچین نقطه ای نزدیک نمی شیم. مخصوصا در مورد آدما که همه از دو تا دونه آدم تولید شدن. ثابت موندن تعداد جمعیت تنها فرقیه که من می بینم. یعنی اینقدر موثره؟
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۸:۵۰ نوشت.
چند شب پیش خواب دیدم که دور تا دور سالن خونه ام قفسه چیدم و همه قفسه ها پر از کتاب بود. تو خواب خیلی ذوق زده بودم و یه جورایی احساس غرور داشتم. ولی از وقتی بیدار شدم همه اش یاد قضیه کلکسیونرها توی فرانی و زوئی می افتم.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۷:۲۴ نوشت.
نمی دونم چرا همیشه فکر می کردم وقتی دستم بره تو جیب خودم، خیلی راحت تر خرج می کنم. این جور که معلومه خیلی احمقانه فکر می کردم، چون الآن از قدیما هم اسکروج تر شدم.
[
یک نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۷:۲۲ نوشت.
BitDefender دانلود کردم به چه خوشگلی. فقط خنده ام می گیره وقتی BitDefender و ZoneAlarm به پر و پای هم می پیچین و از هم ایراد می گیرن!
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۷:۲۱ نوشت.
تا دیروز این شرکت هیچی که نداشت، دلم خوش بود که اونقدر نزدیک خونه اس که پیاده میام و می رم، حالا امروز یهو رئیس به این نتیجه رسیدن که بنده باید از شنبه برم تو ساختمون پارس ایراتل بیل بزنم.
[
نظری نیست]
اينو آیدین در ساعت ۱۷:۱۷ نوشت.
بالاخره فهمیدم اون مشکل فارسی ننوشتن ویندوز به چی مربوط می شه. به محض این که Internet explorer 7 رو نصب می کنی، language bar شروع می کنه به ادا درآوردن. خیلی مسخره اس والا. فقط حیف که دیر فهمیدم که چه خبره، در واقع فارسی نداشتن اونقدر بهم فشار آورد که دیگه بیخیال همه چیز شدم و هفته پیش بالاخره رفتم سراغ امکانات DELL recovery partition و Norton Ghost! خدا خیرش بده آقای دارابی رو که هاردش رو یه شب داد به من که همه چیزم رو بکاپ بگیرم. ضمنا خدا رو شکر دل و نورتون عقلشون رسیده بود و فقط پارتیشن ویندوز رو فرمت می کردن. مشکل جدید اینه که یه آنتی ویروس خوب می خوام. سی دی نورتون فعلا گم شده و NOD32 قیافه ای نداره که بتونه منو قانع کنه که کارش خوبه. پیشنهاد بدین، با دلیل و سی دی!
[
۲ نظر]
اينو آیدین در ساعت ۱۳:۵۷ نوشت.