جمعه، ۲۹ دسامبر ۲۰۰۶
دو سه روزه که تو شرکت به طور محض بیکار نشستیم. چند تا بازی جدید تحت google earth اختراع کردیم. مثلا هر نفر یه فرودگاه بزرگ دنیا رو انتخاب می کنه و بعد شروع می کنیم به شمردن هواپیماهایی که تو اون فرودگاه پارک شده و مال هرکی بیشتر بود برنده می شه. یا از تهران راه می افتیم و از دو تا جاده مختلف تا شمال می ریم که ببینیم کی زودتر می رسه. بیکار تو شرکت نشستن از بیکار تو خونه نشستن هم بدتره. آدم دیوونه می شه. بدیش اینه که نمی تونم تو سر و صدای اونجا درس بخونم وگرنه کلی جلو می افتادم.
اینو آیدین در ساعت ۲۰:۳۵ نوشت.