چهارشنبه، ۲۳ اوت ۲۰۰۶
امیدوارم نویسنده و کارگردان نرگس جز جیگر بگیرن برن ور دل پوپک گلدره. این چه مزخرفیه که هر شب به خورد ملت می دین آخه؟
یه مشت حمال با یه سری بازی احمقانه دور هم جمع شدن و یه داستان احمقانه تر رو بازی می کنن. من که شخصا هرشب فقط برای خندیدن به شرکت مهندس ابله نژاد و مهندس گاگولیان پور نگاه می کنم و از بقیه اش حرص می خورم. ضمنا از بابای شقایق هم خوشم میاد، لامصب اقلا چهار پشت مو و شیش پیلی جواده!
اینو آیدین در ساعت ۲۰:۳۳ نوشت.
۵ نظر به “”
آگوست 25th, 2006 9:17
چه قدر تند و خشن!!؟؟؟
آگوست 26th, 2006 12:14
ای بابا! اصلا متوجه نیستی! این بازیگرا حرفه ای هستن. به همین خاطر زیر پوستی بازی می کنن. ما مردم عادی نمی فهمیم هنرشون رو!
آگوست 26th, 2006 21:05
واقعا تند و خشن بود؟ به نظر من هنوز حق مطلب در مورد این سریال ادا نشده!
آگوست 27th, 2006 8:59
خداییش شرکتو خوب اومدی بد بختای خاک تو سر انگار دارن واسه بچه مدرسه ای توصیه های ایمنی درس میدن قحطی مهندس و سواده…
آگوست 27th, 2006 14:50
اون یارو دوست احسان هست که مثلا رییس شرکته، وقتی نشونش میده اصلا انگار دارن فحش جدوآباد به آدم میدن با اون قیافه مضحک و طرز صحبت چندش آورشه…