یکشنبه، ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶
ما یه دونه از اینا داشتیم که به دوهزار قطعه مساوی تقسیم شده بود. نوزده روز کامل وقت گرفت و همین پنج دقیقه پیش دوباره مرتب شد. توصیه من به جوانان این است که به این یه قلم پازل نزدیک نشن، چون وافعا سخت بود.
اینو آیدین در ساعت ۲۱:۴۴ نوشت.
۹ نظر به “”
جولای 24th, 2006 8:56
اتفاقا خیلی هم خوبه. فقط یک ذره گرونه
جولای 24th, 2006 20:40
منم اون یکی شب پر ستاره ون گوگ رو با 1000 تیکه درست کردم! منم توصیه مشابهای دارم. تازه اینا خوبن! من سختتر هم درست کردم!
جولای 25th, 2006 6:35
این Elessar باز داره می ره رو اعصاب. این انگار می میره پز نده که بهتر از این رو هم ساخته. تو کی روت کم می شه
ببخشید آیدین جان که تو کامنت دونی تو این طوری نوشتم
جولای 25th, 2006 9:05
من از طرف خدا اومدم بين شما صلح ارامش برقرار كنم آيدين جون ببخشيد كامنت دونيت شده قران من…
جولای 25th, 2006 18:23
اگه می خوای با elessar دعوا کنی به خودت مربوطه. ولی اقلا من بدونم کی هستی!
جولای 27th, 2006 6:00
دونستن این که من کی ام مهم نیست… چون در حال حاضر خودم هم با خودم مشکل دارم که کیه ام. اما خوب خیلی وقته وب لاگ هر دو تاتون رو می خونمم. در هر حال فراموش کن…. از اون فرشته خوب هم ممنون
جولای 29th, 2006 20:46
تو که انقدر مشکل داری به مشکلات خودت برس نمیخواد به کار من کار داشته باشی! حسودیت میشه؟!!
جولای 31st, 2006 9:26
اولا من جواب آیدین رو دادم. نه تو رو. بعدم می بخشید به چی شما حسودیم شه؟ یکی این رو برای من توضیح بده!
جولای 31st, 2006 20:51
همچنان جواب قبلیم رو تکرار میکنم! تو هنوز تکلیف خودت با خودت رو نمیدونی چطور میخوای یکی بهت توضیح بده چرا باید/نباید به من حسودیت بشه؟!!!