دوشنبه، ۲۳ ژانویه ۲۰۰۶
یه آقای میانسال تروتمیز و مرتب بود که یه کت خوش دوخت پوشیده بود و یه پژو 405 نو داشت. بعد از این که آخر مسیر دو تا مسافرش رو پیاده کرد، داشت به اسکناس دویست تومنی پاره ای که مجموعا از اون دو نفر گیرش اومده بود نگاه می کرد. اون نگاه رو تو هیچ داستان و فیلمی نمی شه بازسازی کرد.
اینو آیدین در ساعت ۱۴:۲۶ نوشت.
یک نظر به “”
ژانویه 23rd, 2006 15:32
آن نگاه را باید کرد توی چشم یک عدهای محکم!