یکشنبه، ۲۲ ژانویه ۲۰۰۶
تو این شهر خیالم راحته که دلم برای هیچی تنگ نمی شه. صبح یه پراید وسط ولیعصر نگه داشته بود و یه اتوبوس هم می خواست از کنارش رد بشه که گیر کرده بود و کلا خیابون بند اومده بود. یه جرثقیل پلیش هم کنار خیابون بود که افسره حال نداشت از توش پیاده بشه و فقط عربده می کشید که پراید راه بیفت، پراید راه بیفت. پرایده هم نمی دونم چش بود که اصلا محل نمی ذاشت. خلاصه اتوبوس بالاخره با بدبختی از اون کنار رد شد و داشت می رفت که یهو پلیسه داد زد که: “اتوبوس! پراید رو نگه دار!” اتوبوسه هم نامردی نکرد و پیچید جلوی پراید و زد رو ترمز. حیف که امتحان داشتم، وگرنه می موندم ببینم آخرش چی می شه.
اینو آیدین در ساعت ۱۴:۳۲ نوشت.
۲ نظر به “”
ژانویه 22nd, 2006 21:22
همین که کلی فوقالعاده است!!!
ژانویه 23rd, 2006 5:56
:)):))خیلی باحال بود:))