شنبه، ۷ ژانویه ۲۰۰۶
یاد دکتر شوت الحکما (م. ا.) افتادم که روز دفاع کلی ایراد ساختاری از پایان نامه گرفت و ما هم حرفاشو تایید کردیم، ولی تو دلمون می دونستیم که داره چرند می گه. بعدش هم هیچ کدوم از ایرادها رو اصلاح نکردیم و پایان نامه رو همون طوری تحویل پژوهش دادیم. حالا اگه یه روزی دکتر بره سراغ پایان نامه و ببینه چقدر محلش گذاشتیم، فکر کنم حسابی حالش گرفته بشه.
پ.ن. حتی از تصورش هم کلی ذوق می کنم!
اینو آیدین در ساعت ۱۷:۱۶ نوشت.
یک نظر به “”
ژانویه 8th, 2006 5:42
ای بابا، فکر کردی اون آدم اگه حالش گرفته بشه قیافش ممکنه چجوری بشه؟ هیچی نمی شه همینجوریه که هست و تو هرگز از روی قیافه خشک و غیر قابل تغییرش نمی تونی حسش رو درک کنی! این بابا فکر کنم خوشحالم که می شه همینه،ناراحتم که می شه همینه،کلا همینه قیافش. نمی دونم شاید بروز احساسات در چهره حرام است!D: