سهشنبه، ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۵
شورای حکام گفته اگه ایران اورانیوم رو غنی کنه، پرونده اش رو می فرستیم شورای امنیت. ایران هم پاشو کرده توی یه کفش و می گه اگه تهدیدتون رو پس نگیرین، اورانیوم غنی می کنم که حالتونو بگیرم! معلوم نیست این وسط کی داره اون یکی رو تهدید می کنه.
یادم میاد بچه بودم و نشسته بودم وسط اتاق و داشتم با آب رنگ نقاشی می کردم. بابا مدام اومد و رفت و تاکید کرد که مواظب باش اون لیوان رنگ چپه نشه. من که احساس می کردم این وسط از حق مسلم خودم محروم شدم، یه نگاهی به بابا انداختم و زدم عمدا لیوان رو چپه کردم روی فرش.
حالا امیدوارم ایران به اندازه من پررو نباشه. چون این جور کارا عواقب بدی داره. حداقلش اینه که یه مدت توی حموم زندانی اش می کنن!
قسمت خنده دارتر ماجرا این بود که اصلا در حموم ما قفل نمی شد، ولی من همون جا مونده بودم. نشسته بودم و منتظر بودم که بیان ازم دعوت کنن تا برم بیرون!
اینو آیدین در ساعت ۲۰:۴۱ نوشت.
۷ نظر به “”
سپتامبر 28th, 2005 12:14
بچه پررو! خیلی باحال بود.
سپتامبر 29th, 2005 7:36
بخش منتظر دعوت موندن خیلی باحال بود!
سپتامبر 30th, 2005 8:33
فکر می کردم تو خواجه گلمغز شدی..نگو از بچگی گلمغز بودی!
اکتبر 1st, 2005 16:29
چه جالب! نميدونستم غير از مامان من كس ديگةاي هم از روش تنبيهي زندان حمام استفاده ميكرده!
اکتبر 1st, 2005 22:26
من از زنداني کردن بچه متنفرم.
اکتبر 3rd, 2005 14:18
اصولا براي اين عزيزان باز کردن در حموم و نشون دادن محيط تاريکش کافيه که اصلا به کل بي خيال آبرنگ کاري و اورانيوم بازي بشن.اصلا فکر کنم بهتر باشه بهشون بگن تو حموم جن داره. فکر کنم اينجوري از راه بهتري براي پيشبرد مواضع ديپلماتيکشون استفاده کردند.
اکتبر 4th, 2005 14:42
راستی حموم جامعه ی بین الملل کجاست؟