این علی کیت با این که بچه بامرامیه، دستش کجه. برد نازنینمون رو توی این کیسه بادکنکی ها بهش تحویل دادیم، بدون اونا پس داد. فکر کنم نشستن توی شرکت و با بروبچ همه اش رو ترکوندن!
اینو آیدین در ساعت ۲۰:۲۱ نوشت.
🙂
حيف اون لحيمايي که به پايه آی سيتون با خونو دل ريخته شد…حيف !
من از همکارم دفاع میکنم تو شرکت چیزی نترکونده حتمن برده خونه یا کافی شاپ ترکونده !
منظورم یه خواجه نصیری از نسل دایناسورها بود . نه یه خواجه !
نام (لازم)
ایمیل (منتشر نمیشود) (لازم)
وبلاگ/سایت
Δ
© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002
سپتامبر 25th, 2005 21:52
🙂
سپتامبر 26th, 2005 10:05
حيف اون لحيمايي که به پايه آی سيتون با خونو دل ريخته شد…حيف !
اکتبر 18th, 2005 8:26
من از همکارم دفاع میکنم تو شرکت چیزی نترکونده حتمن برده خونه یا کافی شاپ ترکونده !
اکتبر 18th, 2005 8:27
منظورم یه خواجه نصیری از نسل دایناسورها بود . نه یه خواجه !