شنبه، ۲۷ اوت ۲۰۰۵
اصولا بدجوری از این خبر حرص می خورم (خبر اصلی صفحه اول). وقتی دیگه بچه های دبیرستانی هم می دونن که حرکت پرتابی چه جوریه و می تونن حساب کنن که باید با چه سرعت و چه زاویه ای از زمین جدا بشی که مسافت مورد نظرت رو روی هوا طی کنی، این گوسفند می خواسته با موتور از روی بیست و دوتا اتوبوس بپره و همین جوری اتوبوس ها رو چیده کنار همدیگه و یه سطح شیب دار درست کرده و بهش الهام شده که می تونه بپره. یه سری از خودش گوسفندتر هم شدن مسئول فدراسیون و ایمنی و برنامه ریزی و کوفت و زهرمار. بقیه گله هم جمع شدن به عنوان تماشاچی و تشویقش کردن. بعدم آقا پریده و فقط اندازه چهارده تا از اتوبوس ها روی هوا بوده. یعنی به عبارتی بیشتر از سی و شش درصد خطا! معلومه خب! منم یه همچین حماقتی بکنم، می افتم می میرم. خونم هم گردن خود الاغمه.
فکر کنم یکی از شاهای قاجار دستور داده بود که “همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید”. خدا رو شکر از این نظر هیچ مشکلی نداریم.
اینو آیدین در ساعت ۱۶:۰۲ نوشت.
۲ نظر به “”
آگوست 28th, 2005 12:49
باز تو سطح توقعاتت رفت بالا!
آگوست 28th, 2005 18:24
hers nakhor baraye salamati zarar dare