جمعه، ۱۹ اوت ۲۰۰۵
یه خروار کاغذ و پلی کپی و برگه امتحانی ریختم دور. جالب بود برای دور انداختن هرکدوم که بالاش لوگوی اون تیمارستان دوست داشتنی رو کشیده بودن و زیرش نوشته بودن “دبیرستان علامه حلی تهران” کلی غصه می خوردم.
سوالای امتحانای همه دیوونه ها رو پیدا کردم. اون امید معظم دلقک که نصف نمره امتحان زیست شناسیش، ترجمه یه صفحه از یه کتاب انگلیسی بود که هیچ کس چیزی ازش نمی فهمید. بهرنگی که سر کلاس می گفت صدای باباتونو در نیارین. اونقدر وقتی پشتش به کلاس بود، نور لیزر انداختیم رو سرش که سرطان مغز گرفت. روحانی هروقت می خواست به ما بفهمونه که عددی نیستیم می گفت: “حواستون باشه من کم کسی نیستم، من البرز درس می دم”. نمی فهمید که بدتر تحریک می شیم. عطایی که به کوسه می گفت “تو با این قد و قواره ات منو گذاشتی سر کار”. ورقه ای که روش نوشتم: “نام درس: عربی، نام دبیر: کابلو”. قلی نژاد که وقتی درسش به استان قزوین رسید برامون جک تعریف کرد. احمدی جوجه حزب اللهی کثافت که می گفت: “وطن موهوم است”. ازبن که چپه می نشست روی صندلی و با اون مدل خنده دار خودش حرف می زد. امینیان که وقتی ازش سوالی می پرسیدن که جلوتر از کلاس بود، می گفت: “نشاشیدی شب درازه”. محمدی که صداش کردن ته کلاس و یه کاغذ دادن دستش و گفتن وقتی رفتی دم تخته بخون و توش نوشته بودن که زیپ شلوارش باز شده. صیامی که سوالای امتحانش لو رفته بود و همه مدرسه جوابا رو بلد بودن، ولی آخرش اونقدر خنده دار نمره داد که معلوم شد اصلا ورقه ها رو صحیح نکرده. و اما مهیار، مهیار یه خاصیتی داشت که روم نمی شه بگم. خودی ها می دونن و غریبه ها لازم نیست بدونن.
چقدر خاطره. یادش بخیر.
اینو آیدین در ساعت ۱۹:۲۹ نوشت.
۸ نظر به “”
آگوست 19th, 2005 21:00
fn v,c’hvdi …
u got it ?
آگوست 20th, 2005 0:39
اسباب کشی هم خودش عالمی داره ها. حالا کجا دارید می رید به سلامتی؟
آگوست 20th, 2005 12:02
تو چطور رضایت دادی و چیزی دور ریختی؟
آگوست 20th, 2005 12:34
خدا بگم چه کارت کنه آيدين که باز ما رو هوايي کردي!
آگوست 22nd, 2005 2:19
ajab dorani bood ha. yadesh bekheir
آگوست 22nd, 2005 16:47
محسن و امین! شما احیانا با من هم دوره بودین؟ فامیلتون رو که نمی گین.
آگوست 23rd, 2005 14:06
ما با هم ديگه هم دوره بوديم، عين هفت سالش رو هم هم مدرسه اي بوديم! يادش بخير.
آگوست 24th, 2005 15:54
یادش بخیر محسن جان. جوزپه یادته؟ 😉
کاش یه برنامه ای جور بشه که دوباره بچه ها رو ببینیم.