مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 

سه‌شنبه، ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۵     

نمی دونم چرا هرکی به تور من می خوره باید یه تخته اش کم باشه. اول که سوار شدم یه ماشین دیگه داشت پشت سرش بوق می زد، اینم زیرلب یه فحش آلمانی داد و راه افتاد. بعد دیگه شروع کرد به حرف زدن: “حالا بوق می زنی که چی؟ بوق نیست که. انگار شیپور گاندولفه. دیدین دیگه. ارباب حلقه ها رو می گم. چقدر خالی بندیه. یارو رو از چدن درست می کنن بعد یهو گوشت و خون پیدا می کنه. چقدرم ترسناک می شه. بابا تو دیگه کی هستی؟ عین دراکولا! آخه اینقدر خالی بندی می کنن که چی؟” بعد شروع کرد به خوندن سوره توحید. بعد وسطاش یهو دستش رو بلند کرد و یه صدایی ترسناکی دراورد. بعد یهو شروع کرد به خوندن یه شعری در وصف لیلی جان. بعد یه خانومی کرایه کم داد و پیاده شد. آقای راننده دوباره شروع کرد و گفت: “اینم که کم داد. امروز همه کم پول می دن. همه کمر به قتل من بستن. بابا تو دیگه کی هستی؟” تا این موقع رسیده بودیم به میدون کتابی ترافیک اول جلفا. یهو ترمز کرد و زد دنده عقب، دنده هم موقع جا رفتن یه صدایی داد. “بیا! دنده هم شاکی شده. آخه ما تو این ترافیک بمونیم، اون طرفیا برن؟ خیلی ستمه. ببین دنده هم از ستمکاره خوشش نمیاد. ستمکاری بود.” بعد زد زیر آواز و “ستمکاری کار توئه” خوند. هر چهار تا جمله ای هم که می گفت، وسطش یه “بابا تو دیگه کی هستی؟” اضافه می کرد.

اینو آیدین در ساعت ۱۵:۱۵ نوشت.



یک نظر به “”
  1. ناشناس گفته:

    فکرکنم گناه کبیره ای کرده بودی .عجب مورد جالبی . از جایی فرار نکرده بود؟

پاسخی بنویسید


 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002