چهارشنبه، ۲۵ مه ۲۰۰۵
به نیت چهل و سه بار غروبی که شازده کوچولو تماشا کرده بود، رفتم پشت پنجره و هفده تا رعد و برق دیدم. بدون این که لازم باشه جای صندلی رو عوض کنم. می گفت وقتی آدم دلش گرفته باشه دوست داره همش غروب خورشید رو تماشا کنه. توضیح نداده بود که تو چه شرایطی آدم دوست داره رعدوبرق نگاه کنه.
پ.ن. آدمای ابله! مگه نمی دونین این دلتافانکشن های آسمونی برای کامپیوترتون ضرر داره؟ قطع کنین برین بخوابین دیگه. می خوام وبلاگ بنویسم، خسته شدم از بس شماره گرفتم و اشغال بود.
اینو آیدین در ساعت ۱۸:۴۸ نوشت.
یک نظر به “”
می 26th, 2005 8:03
salam vaghti kheily arumi khube rado bargh bebini ta ye kam ghati koni…