جمعه، ۲۲ آوریل ۲۰۰۵
یه بخشی از پروژه کارآموزیم این بود که یه جزوه بیست صفحه ای VHDL بنویسم، که نفر بعدی دیگه سراغ کتابا (که تو این زمینه واقعا پراکنده ان) نره و بتونه با خوندن اون جزوه، کار خودشو در حد مورد نیاز راه بندازه.
الآن که برای پروژه لیسانسم درگیر VHDL شدم، دارم جزوه رو می خونم و یکی در میون خودم رو دعا می کنم و به خودم فحش می دم. چون واقعا کار آدم رو راه می اندازه، ولی نثرش یه جوری از آب دراومده که بیشتر شبیه مریخی شده تا فارسی!
اینو آیدین در ساعت ۱۵:۰۲ نوشت.