چهارشنبه، ۱۲ ژانویه ۲۰۰۵
خود استاد که سر امتحان نیومده بود. دانشجوی دکتراشو فرستاده بود، یه دانشجو دکترای دیگه هم بود که جلوی من نشسته بود داشت امتحان می داد. بعد اونی که جلوی من بود هیچی حالیش نبود، هی اون یکی رو صدا می کرد و سوالای پرت و پلا می پرسید. نکبتا هی به همدیگه می گفتن آقای دکتر. ای مرده شور اون ریخت بی جنبه اتون رو ببره.
یادمه تو دبیرستان یه دبیر ادبیات داشتیم که دانشجوی دکترا بود. اونم وقتی پلی کپی می داد، بالاش می نوشت دکتر احمدی. اونقدر در و دیوار مدرسه رو با عکس آمپول و “تزریقات دکتر احمدی” پر کردیم که بیچاره از رو رفت.
اینو آیدین در ساعت ۱۸:۰۶ نوشت.