دوشنبه، ۱۳ دسامبر ۲۰۰۴
از اونجایی که اصولا اگه من یه روز جلوی اساتید سوتی ندم می میرم، امروز رفتم تو آز مایکروویو، دیدم دوتا از بچه ها نشستن دارن برای خودشون موج بازی می کنن، بعد بلند گفتم: “پس خودش کو؟ حوصله اش رو ندارما!” بعد یهو دیدم قادری از پشت یکی از میزا اومده بیرون و داره منو نگاه می کنه!
اینو آیدین در ساعت ۲۰:۲۷ نوشت.