اون زنه که کلی آرایش کرده بود و کنار پیاده رو چمباتمه زده بود و از زور خماری نمی تونست چشمای پف کرده اش رو باز کنه. اون بچه شیرخواری که تو بغل همون زنه بود…
اینو آیدین در ساعت ۲۲:۰۲ نوشت.
🙁
نام (لازم)
ایمیل (منتشر نمیشود) (لازم)
وبلاگ/سایت
Δ
© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002
مارس 3rd, 2010 13:08
🙁