یکشنبه، ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۴
آقا من امروز با یارو گلفروش سر چهارراه دعوا کردم، چون برگشته می گه: “جون مادرت بخر”! اگه شمام مثل مامان من فکر می کنین من یه موجود عصبی غیراجتماعی ام که چون اون یارو طبقه اش از من پایین تر بوده باهاش اینجوری برخورد کردم، همینجا یه کامنت بذارین که تکلیفم معلوم بشه. اگرم همچین نظری ندارین، بازم بگین. می خوام اقلا ببینم تو اقلیتم یا اکثریت.
پ.ن. اگه کسی می خواد فکر کنه که من آدم بی رحمی ام که بدبختی آدما اصلا برام مهم نیست، فکر کنه. خیلی وقته که نظر آدما برام هیچ اهمیتی نداره.
اینو آیدین در ساعت ۱۶:۳۴ نوشت.
۴ نظر به “”
جولای 25th, 2004 20:43
چه انتظاري داري؟!
يارو اصلا نميفهمه که تو چي ميگي!
((:
جولای 25th, 2004 17:30
تو يك سكه هستي كه رو لبش وايستاده .
you r unique…believe me
جولای 26th, 2004 3:42
اونا که یه جورایی نسل اول ربانهای انسان نما حساب میشن. مهم نیست که تو چیکار کنی اونا یه کارو تکرار میکنن.
آگوست 1st, 2004 16:30
bale hagh ba madaretoone!