خداروشکر، نمردیم و یه چیزی شبیه بارونای استوایی هم دیدیم. این باغبونه هم که انگار می ترسه اگه از عقلش استفاده کنه، تموم بشه. هفت صبح اومده دستشو گذاشته رو زنگ، می گه اومدم باغچه ها رو آب بدم!
اینو آیدین در ساعت ۶:۲۶ نوشت.
نام (لازم)
ایمیل (منتشر نمیشود) (لازم)
وبلاگ/سایت
Δ
© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002