شنبه، ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۴
تنها چیزی که از کلاس داستان نویسی ایوبی یادم مونده، یه داستانی بود که یه دفعه تعریف کرد. حتی یادم نمیاد چه نتیجه ای ازش گرفت یا چه نکته ای رو می خواست بگه.
“یه دلقک محبوب و مشهوری بوده به اسم گریمالدی. بعد این یارو افسردگی می گیره. بعد می ره دکتر. دکتره بهش توصیه می کنه که بره نمایشهای گریمالدی رو نگاه کنه که روحیه بگیره. بعد دلقکه می ره خودکشی می کنه. یه نامه هم می ذاره که توش نوشته بوده: grim all day”
پ.ن. الآن دارم فکر می کنم که منظورش از grim، معنی انگلیسیش بوده یا فرانسویش.
اینو آیدین در ساعت ۱۷:۵۰ نوشت.