یکشنبه، ۳۰ مه ۲۰۰۴
چند قدم بالاتر از سیدخندان یه ساندویچی هست. اغذیه خندان. یه ردیف صندلی رو به شریعتی داره. نشستن روی اونا و زل زدن به آدمای توی خیابون، یه حس عجیبی داره. خیال می کنی از همشون جدایی. با همه فرق داری. خنده ات می گیره که این همه آدم، هرکدوم برای خودشون یه بدبختی دارن که خیال می کنن بزرگترین بدبختی دنیاس. ولی تو خدایی. تو نشستی پشت شیشه و مشغول پاییدن یه سری موجود پست و بدبختی. تو توی دلت به سادگی مشکلاتشون می خندی. نمی تونم توصیفش کنم. امتحانش کن، خودت می فهمی.
اینو آیدین در ساعت ۱۹:۲۵ نوشت.
یک نظر به “”
ژوئن 1st, 2004 20:22
خوبي اين کار اونه که گفتي
اما بدياش اينکه اگه مثل اون آدمها کلي کار داشته باشي بد بختيهات بيشتر ميشه چون با اين کار کلي از کارت جا ميموني
اما به يک بارش ميارزه!