مشغولیات

زندگى، خود مشغولیتی عظیم است!




شعار هفته

Many subsystems in data communication systems work best with random bit sequences.

K. Sam Shanmugam


 
 
آیدین كبیر در یک نگاه

اسم: آیدین خان
تاریخ تولد: ۱۸ دی ۱۳۶۱
قد: ۱۷۷
وزن: داره می رسه به صد
رنگ چشم: قهوه‌ای تیره
رنگ مو: همون
تماس: ایمیل

اینم یه تیریپ عارفانه، ابلهانه از آیدین كبیر


بالا
 
آرشیو

بالا

نظريات عارفانه،
يادداشتهای ابلهانه

تراوشات ذهنی آیدین كبیر
 

سه‌شنبه، ۲۰ ژانویه ۲۰۰۴     

یادم میاد که فردای روزی که بازرگان مرد، تاریخ داشتیم. معلممون یه دلقکی بود به اسم شکوهی. اول وقت اومد سر کلاس و گفت:
“خب فهمیدین که بازرگان هم مرد؟ بذارین یه حکایت براتون تعریف کنم، اون موقعی که خبر نخست وزیری بازرگان اعلام شد، من تو بقالی بودم، تو مغازه مردم خوشحال بودن، صاحب مغازه که یه پیرمردی بود، گفت اینم مثل ابوموسی اشعری می مونه. بعدا هم دیدیم که اشعری بود.”
اون موقع هنوز یه الف بچه بودیم. اول راهنمایی بودیم و چیز زیادی خارج از خزعبلاتی که تو مدرسه بهمون درس می دادن نمی دونستیم. طبیعتا حرفاش رومون تاثیر گذاشت. الآن مطمئنم که شکوهی یه چیزی کم داشت. یا شعور، یا شرف. شایدم هردوش.

اینو آیدین در ساعت ۱۱:۳۵ نوشت.



۴ نظر به “”
  1. Raminia گفته:

    شرف کمياب تره اين روزا

  2. reyhanejoon گفته:

    shokuhi..shokuhi..bejoz inaa del ham kam dasht.ba ma dokhtaraa ke harf mizad muzaayike jojoye pamuno negah mikard.foghesh ham kafshemuno,na bishtar.

  3. سحر گفته:

    حالا چرا ناراحت میشی ؟
    شکوهی غلط کرد با ابومموسی اشعری !!

  4. بابك گفته:

    اين يارو از داشتن جفتش محرو مونده

پاسخی بنویسید


 

مطالب اخیر

نظرات اخیر

© TGEIK نظریات عارفانه، یادداشتهای ابلهانه 2024 - 2002