یکشنبه، ۱۰ اوت ۲۰۰۳
یارو از ترم دوم دنبال این بود که از استادا تست بگیره برای کنکور کارشناسی ارشد! خوشبختانه فقط دو تا کلاس مشترک باهاش داشتم که البته تو هر دو تاشون، پدر ما و استادو در آورد. امروز اومده بود مرکز تحقیقات که اشکالای الکترومغناطیسش رو، مسعود براش حل کنه. رسما به خنگ بودنش ایمان آوردم. حالا می زنه و این بشر آخرش کنکور یه جای حسابی قبول می شه. ما با این همه استعداد، چون کالیبرمون بالاس، باید گند بزنیم به کنکور.
اینو آیدین در ساعت ۱۸:۰۶ نوشت.
۳ نظر به “”
آگوست 10th, 2003 22:59
به قول خودت گند براي زدنه ديگه!ماو شما هم نداره!
آگوست 11th, 2003 16:43
moteassefane too in mamlekat ta boode hamin boode!!!!
آگوست 11th, 2003 19:29
شنیدی میگن زندگی تخمی … همینه دیگه کاریش هم نمشه کرد.