چهارشنبه، ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۳
نه! اون قبرستون فقط باروت بود، دیشب جرقه از جای دیگه درست شد. دیشب طوفانی بود. امروز از صبح رگبار پراکنده همراه با وزش باد داشت. بعد از ظهر زود از کارآموزی اومدم خونه و سرم درد می کرد. گرفتم خوابیدم. ساعت پنج و نیم بیدار شدم، هوا دوباره آفتابی شده بود. تازه آنلاین شدم و خواستم یه کم وبلاگ بخونم. دلم سوخت. یهو یادم افتاد امروز قرار بود رامین دفاع کنه. رامین! مبارک باشه. قسمت نشد شیرینی دفاعت رو بخوریم. ایشالا شیرینی های بعدی!!!
اینو آیدین در ساعت ۱۴:۴۸ نوشت.