شنبه، ۱۴ ژوئن ۲۰۰۳
یه شعر قدیمی هست که من وقتی بچه بودم بزرگترا برام می خوندن و منو به حفظ کردنش تشویق می کردن، بعدا هرجا که صحبتش شده دیدم که تقریبا کسی نشنیده این شعرو و درواقع انگار فقط من و پسرخاله ها و دخترخاله هام بلدیم. حالا در راستای فرهنگسازی (البته این فرهنگ قبلا ساخته شده، من فقط دارم انتشارش می دم)، می خوام این شعرو اینجا بنویسم:
“(شخصیت ها: راوی، خاله پیره زن)
– خاله پیره زن! از کجا میای؟
: از چنبره
– بارت چیه؟
: پیاز و تره
– رخت می شوری؟
: مچ ندارم
– جارو می کشی؟
: کمر ندارم
– تخمه می شکنی؟
: دندون ندارم
– شوهر می کنی؟
: آخ چه خوش گفتی که قربونت برم! ”
لازمه که تذکر بدم که این ترانه محبوب، مربوط به زمان قبل از اختراع ماشین لباسشویی تمام اتوماتیک و جاروبرقی بوده و جماعت بانوان اون زمان می تونستن به راحتی با رد کردن دو سه پیشنهاد اولیه، به پیشنهاد باب میلشان برسند، ولی در زمان کنونی با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیک، بهانه ای برای رد کردن پیشنهادهای اولیه باقی نمی مونه و در نتیجه سن ازدواج بالا رفته! پس توصیه ما به خانومای محترم اینه که سخت نگیرن و پیشنهاد اول یا دومی که بهشون می شه رو قبول کنن (که در زمانه کنونی ماشالا همه پیشنهادا مبنی بر شوهره) چون ممکنه بعدا همونم گیرشون نیاد.