شنبه، ۱۰ مه ۲۰۰۳
دارم می افتم. یه چاهیه که خیلی نمی شه به تهش امید بست. دارم می افتم و هیچ تلاشی نمی کنم که خودمو به جایی بند کنم و جلوی افتادنمو بگیرم. به خاطر اینکه دلمو به اون ته خوش کردم. می دونم که دارم دیوونگی می کنم ولی ممکنه اون ته بهشت باشه. یعنی امیدوارم که باشه…
اینو آیدین در ساعت ۱۶:۳۶ نوشت.
۴ نظر به “”
می 10th, 2003 19:58
من همیشه دوست دارم به آسمون نزدیک باشم حتی اگر ته چاه هم بهشت باشه.. حاضر نیستم اسیر سیاهی و تاریکی چاه بشم.. ته چاه هر چی باشه ته چاهه بازم.. هی!مراقب باش..:)
می 10th, 2003 20:12
اميدوار باش . همه ما در انتهاي چاه منتظرت هستيم .
می 11th, 2003 11:09
نيفت! بايست! حالا جلو برو. اگر خواستي پايين برو اما نيفت… جلو برو!
می 11th, 2003 16:26
زور می گی، نمی تونم با جاذبه مقابله کنم.