یکشنبه، ۲ مارس ۲۰۰۳
می تونی ساعت دوازده شب سی دی doors رو بذاری و شروع کنی به گوش کردن. می تونی شیش دفعه light my fire گوش کنی. می تونی دوازده باز The end گوش کنی. می تونی همین طور که می خونه شروع کنی برای خودت هرچی دلت می خواد بنویسی. می تونی هفت تا کاغد کلاسورو سیاه کنی، بعد همشونو ریز ریز کنی و از پنجره بریزی جلوی کلاغا. می تونی یه لحظه یاد کلاسای فردا صبحت بیفتی و یه لبخند تلخ بزنی، می تونی تمام مدت فکرای مزخرف مثل خوره ذهنتو بخوره بعد تو دلت قهقهه بزنی چون بقیه نباید بیدار بشن. می تونی به گذشته ات فکر کنی یا به آخر عاقبتت. فرقی نمی کنه چون جفتش چیز بیخودیه. می تونی با جیم موریسون بخونی
take it easy baby
take it as it comes
specialize in having fun
می تونی همش مدام بگی everybody loves my baby یا مثلا I’ve been down so goddamn long. می تونی نصف این زمانو به عکس جیم که رو دیوار اتاقته خیره بشی و به این فکر کنی که چقدر لذت برده از مرگش، توی وان حموم. اگه اون لخته های خون روی آب نبودن که دیگه معرکه می شد. یا مثلا می تونی به اون دوست دختر عوضیش فکر کنی که شب آخر دیده حال این بده، ولی ولش کرده و گرفته خوابیده. و خود احمقشم دو سه سال بعد O.D زده و مرده. می تونی به دوستایی فکر کنی که بعد از مردنش تا جایی که تونستن به بهانه های مختلف پول بی صاحبشو بالا کشیدن. می تونی به پولش فکر کنی که بالاخره به پدرومادری رسید که وصیت کرده بود حتی یه قرونم بهشون نرسه. همونایی که حتی تا حالا سر قبر پسرشون نرفتن. می تونی به اون دکتری فکر کنی که به یه الکلی دوایی داد که روش نوشته “در صورت استفاده با الکل خطر مرگ دارد”. می تونی بعدش به آدمی فکر کنی که قرصاشو جای آب با الکل می خورد. می تونی همه این کارا رو بکنی و بعد یه نگاه به ساعت بندازی و ببینی ساعت شیش صبحه و تو تمام شب رو بیدار بودی، فقط به خاطر اینکه حاضر نشدی یه مسکن حسابی بخوری و بگیری بخوابی. چون می خوای اون وقتی که لازم شد، ده تاش کافی باشه که تورو تا ابد بخوابونه. چون…
۲ نظر به “”
مارس 2nd, 2003 15:38
من هم حالا دارم به اين فكر مي كنم كه تو نه دوست دختر درست حسابي داري نه پول فراوون كه بالا بكشم نه الكلي هستي نه قرص ميخوري نه……….
آخه ديوونه ي عزيز لازم نيست كه در ديوونه بودن هم ولخرج باشي!!!…
الحق كه موقع مريض بودن فكراي خيلي بهتري ميتوني بكني….
مارس 3rd, 2003 12:54
این حرفات من رو یاد Kurt Cobain می اندازه (گیتاریست و خواننده ی Nirvana)… در اوج معروفیت خودکشی می کنه…(من میگم چه بد!)