شنبه، ۴ ژانویه ۲۰۰۳
بابا من از شر این آزمایشگاه اندازه گیری خلاص بشم، شیرینی می دم. اگه از این جهنم نوبری، جهنم تر نباشه، بهشت ترم نیست. یه مشت مدار سه فاز احمقانه که معلوم نیست به چه دردی می خورن. امروز یه دونه از این واتمتر قراضه ها رو بسته بودیم، مقدار منفی نشون می داد. برای درست کردنش باید جای دوتا سیمشو عوض می کردیم، منم عوض کردم. نگو زرتی ورداشتم فاز و نول رو وصل کردم بهم. تا سه تا میز اونورتر برق میزا قطع شد. بعدم یارو هرکار کرد نفهمید مشکل چیه. چون من فوری ورودیمو وصل کردم به یه ترمینال جدید، فیوزشم عوض کردم. یه ساعت داشت عین این گیجا دور خودش می چرخید. آخرشم مارو فرستاد رو یه میز دیگه. بیخیال اون سه تا میز شد. دمم گرم. فکر کنم فعلا یه ذره از عقده هام خالی شده باشه. امروز پنج ساعت و نیم تو اون آزمایشگاه کوفتی بودم، اول صبحم با طرف دهن به دهن شدم، عوضش آخر شب یه مدار بستم که خودمم نفهمیدم چی بود، بابتش یه نمره گرفتم.
اینو آیدین در ساعت ۱۸:۱۴ نوشت.
یک نظر به “”
ژانویه 5th, 2003 4:04
agha man ham shadidan negarane in darsam hastam vali bebinam aidin to 5:30 tooye oon kharab shode chikar mikardi?!!!